گلوگاه تولید چیست؟

در هر خط تولید، عواملی وجود دارند که سرعت یا ظرفیت کلی فرآیند را محدود می‌کنند. این عوامل که با عنوان گلوگاه تولید شناخته می‌شوند، می‌توانند به طور مستقیم بهره‌وری و توان خروجی یک کارخانه را تحت تأثیر قرار دهند. گلوگاه‌ها معمولاً در نقطه‌ای از فرآیند ایجاد می‌شوند که ظرفیت عملیاتی آن بخش پایین‌تر از دیگر قسمت‌هاست و به همین دلیل، جریان کل خط را کند می‌کند.

یکی از بخش‌های حیاتی در خطوط تولید که تأثیر زیادی بر گلوگاه‌ها دارد، سیستم‌های انتقال مواد است. نوار نقاله‌ها و سایر تجهیزات حمل مواد اگر به درستی طراحی یا انتخاب نشده باشند، خود می‌توانند به یک گلوگاه تبدیل شوند. به همین دلیل، طراحی مناسب نوار نقاله و هماهنگی آن با سایر اجزای خط، نقش کلیدی در جلوگیری یا رفع گلوگاه تولید ایفا می‌کند.

در این مقاله، ابتدا مفهوم گلوگاه تولید را به صورت دقیق بررسی می‌کنیم، سپس به دلایل ایجاد آن و تاثیر سیستم‌های انتقال بر مدیریت گلوگاه‌ها می‌پردازیم. در ادامه، روش‌های شناسایی گلوگاه‌ها، راهکارهای عملی برای رفع آنها و نکات مهم در انتخاب نوار نقاله مناسب برای بهبود ظرفیت خط تولید را توضیح خواهیم داد.

در مهندسی تولید، گلوگاه (Bottleneck) به نقطه‌ای از یک فرآیند یا خط تولید گفته می‌شود که سرعت یا ظرفیت آن نسبت به سایر بخش‌ها کمتر است و باعث کندی یا توقف جریان کل فرآیند می‌شود.
گلوگاه تولید در واقع کم‌ظرفیت‌ترین یا کم‌بازده‌ترین ایستگاه کاری یا تجهیز خط است که تعیین‌کننده‌ی حداکثر نرخ تولید کل سیستم می‌شود. هرچند در ظاهر ممکن است همه‌ی تجهیزات به‌طور کامل کار کنند، اما عملکرد کل خط تولید به عملکرد این نقطه محدود خواهد شد.

از دیدگاه علمی، گلوگاه جایی است که در آن نرخ تقاضای کاری از نرخ پردازش فراتر می‌رود، و به همین علت، موجودی کار در حال انجام (WIP) در آن نقطه افزایش می‌یابد. در طراحی و بهره‌برداری خطوط تولید، شناسایی و مدیریت صحیح گلوگاه‌ها اهمیت حیاتی دارد، زیرا کوچک‌ترین نقص در این ناحیه می‌تواند بهره‌وری کل سیستم را به طور چشمگیری کاهش دهد.

فرض کنید در یک کارخانه بسته‌بندی مواد غذایی، سرعت نوار نقاله اصلی ۱۰۰ بسته در دقیقه است، اما دستگاه لیبل‌زن تنها قادر است ۸۰ بسته در دقیقه را پردازش کند. این دستگاه لیبل‌زن عملاً به یک گلوگاه تبدیل شده و باعث می‌شود سرعت نهایی خط تولید، به جای ۱۰۰، روی ۸۰ بسته در دقیقه محدود شود.
حتی اگر بقیه‌ی تجهیزات ظرفیت بالاتری داشته باشند، این نقطه‌ی ضعیف‌تر مانع از بهره‌برداری کامل از توانایی سیستم خواهد شد و صف‌هایی از محصولات در انتظار پردازش ایجاد می‌شود.

چنین مشکلاتی در سیستم‌های انتقال صنعتی، به ویژه در نوار نقاله‌هایی که بدون توجه به تطبیق سرعت طراحی شده‌اند، به شدت رایج است.

وجود گلوگاه در خط تولید، تاثیر مستقیم بر ظرفیت عملیاتی و راندمان کلی کارخانه دارد.

  • کاهش ظرفیت: خروجی کل خط به میزان ظرفیت گلوگاه محدود می‌شود و حتی در صورت آماده بودن سایر بخش‌ها، افزایش تولید امکان‌پذیر نیست.
  • افزایش هزینه: افزایش زمان انتظار، بهره‌برداری ناکامل از تجهیزات، مصرف انرژی بیشتر و فرسودگی غیرضروری تجهیزات از نتایج رایج وجود گلوگاه‌هاست.
  • کاهش بهره‌وری نیروی انسانی: اپراتورهای بخش‌های دیگر ممکن است مجبور شوند منتظر پردازش گلوگاه بمانند، که موجب هدررفت منابع انسانی می‌شود.
  • ریسک کیفیت: صف‌های طولانی محصولات نیمه‌تمام می‌توانند منجر به کاهش کیفیت، آلودگی، یا آسیب به محصولات شوند.

در نتیجه، یک گلوگاه کوچک می‌تواند اثری زنجیره‌ای ایجاد کند که عملکرد کلی کارخانه را به شدت تضعیف کند. مدیریت صحیح گلوگاه‌های تولید، به‌ویژه در بخش‌هایی مانند سیستم‌های انتقال و نوار نقاله‌ها، یکی از ارکان اصلی افزایش راندمان صنعتی است.

💡 برای آشنایی بیشتر با روش‌های بهبود عملکرد خطوط تولید، پیشنهاد می‌کنیم مقاله جامع «۵ راهکار افزایش بهره‌وری در خطوط تولید» را مطالعه کنید. این راهکارها به شما کمک می‌کنند تا با شناسایی نقاط ضعف، ظرفیت عملیاتی خطوط خود را به طور مؤثری ارتقا دهید.

درک صحیح عواملی که به شکل‌گیری گلوگاه تولید منجر می‌شوند، پیش‌نیاز اساسی برای طراحی و بهینه‌سازی خطوط تولید و انتقال مواد است. این عوامل می‌توانند فنی، مدیریتی یا ترکیبی از هر دو باشند. در ادامه، مهم‌ترین دلایل ایجاد گلوگاه تولید در سیستم‌های صنعتی را بررسی می‌کنیم:

یکی از رایج‌ترین دلایل ایجاد گلوگاه تولید، نقص در عملکرد تجهیزات حیاتی مانند نوار نقاله‌هاست. نوار نقاله‌ای که ظرفیت حمل یا سرعت حرکت آن کمتر از ظرفیت فرآیند بالادستی باشد، به سرعت به یک گلوگاه تبدیل می‌شود. همچنین خرابی‌های مکرر، توقف‌های غیرمنتظره یا سایش بیش از حد قطعات نقاله می‌تواند باعث اختلال در جریان تولید شود. این مشکلات علاوه بر کاهش ظرفیت عملیاتی، هزینه‌های تعمیرات و زمان‌های توقف را نیز افزایش می‌دهد.

چیدمان نادرست تجهیزات انتقال یا طراحی نامتناسب مسیرهای جریان مواد، می‌تواند یکی از عوامل پنهان گلوگاه تولید باشد. مسیرهای طولانی، وجود نقاط تلاقی پرترافیک، یا نیاز به جابه‌جایی‌های غیرضروری مواد، همگی سرعت فرآیند را کاهش داده و بار اضافی بر نوار نقاله‌ها و تجهیزات وارد می‌کنند. طراحی اصولی خطوط انتقال باید بر مبنای حداقل‌سازی حرکت‌های اضافی، کاهش نقاط توقف و ایجاد جریان پیوسته مواد صورت گیرد.

اگر سرعت کاری تجهیزات انتقال با سرعت تجهیزات تولید یا پردازش هماهنگ نباشد، به طور اجتناب‌ناپذیر گلوگاه‌هایی در خط ایجاد می‌شود. به عنوان مثال، اگر نقاله مواد خام را با سرعت بالایی به ایستگاه پردازش منتقل کند، اما دستگاه پردازش نتواند این حجم را به موقع پردازش کند، تراکم و توقف‌های مکرر به وجود خواهد آمد. برعکس، اگر نقاله کندتر از سرعت پردازش باشد، دستگاه‌ها منتظر تأمین مواد خواهند ماند. تطبیق دقیق سرعت‌ها و ظرفیت‌های انتقالی، یک اصل کلیدی در حذف گلوگاه تولید است.

حتی در خطوطی که تجهیزات کاملاً اتوماتیک هستند، نیروی انسانی نقش مهمی در روان‌سازی عملیات ایفا می‌کند. عدم حضور به‌موقع اپراتورها، اشتباهات در برنامه‌ریزی شیفت‌های کاری، یا زمان‌های طولانی تعویض شیفت می‌تواند باعث ایجاد گلوگاه‌هایی موقت یا دائمی شود. در فرآیندهایی که نیاز به اپراتور برای بارگیری یا تخلیه کانوایرها وجود دارد، این محدودیت‌ها به طور خاص اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند.

برنامه‌های نامنظم یا ناکارآمد تعمیر و نگهداری تجهیزات انتقال می‌تواند منجر به بروز خرابی‌های ناگهانی شود. این خرابی‌ها معمولاً در بدترین زمان ممکن اتفاق می‌افتند و باعث توقف کامل خط تولید می‌شوند. نقاله‌هایی که به طور منظم بازبینی، روانکاری و کالیبراسیون نمی‌شوند، با گذر زمان دچار افت عملکرد می‌شوند و احتمال بروز گلوگاه تولید را به شکل چشمگیری افزایش می‌دهند. به همین دلیل، نگهداری پیشگیرانه باید به عنوان یک جزء جدایی‌ناپذیر از مدیریت تولید در نظر گرفته شود.

در هر خط تولید، سیستم‌های انتقال مواد از جمله کانوایرها، به عنوان ستون فقرات فرآیند عمل می‌کنند. سرعت حرکت نقاله، ظرفیت حمل بار، و میزان قابلیت اطمینان عملکردی آن‌ها، مستقیماً بر جریان پیوسته مواد تاثیرگذار است.
هر گونه کندی، توقف یا ناهماهنگی در نوار نقاله می‌تواند به سرعت منجر به ایجاد گلوگاه تولید شود. سرعت انتقال باید با نرخ تولید سایر بخش‌ها کاملاً همگام باشد، ظرفیت حمل باید پاسخگوی حجم مواد مورد نیاز باشد، و قابلیت اطمینان باید به حدی باشد که خرابی‌های ناگهانی به حداقل برسند. انتخاب نوار نقاله‌ای که با شرایط واقعی خط تولید هماهنگ باشد، یک عامل کلیدی در جلوگیری از افت عملکرد خطوط صنعتی محسوب می‌شود.

مقایسه سیستم‌های انتقال سنتی و مدرن در مدیریت گلوگاه

سیستم‌های انتقال سنتی اغلب با محدودیت‌های متعددی همراه هستند: سرعت ثابت، ظرفیت غیرقابل انعطاف، نبود سیستم‌های پایش و هشدار پیشرفته، و مصرف بالای انرژی. این محدودیت‌ها در شرایط افزایش تولید یا تغییرات فرآیند، می‌توانند خود به یک گلوگاه تولید تبدیل شوند.

در مقابل، سیستم‌های انتقال مدرن با استفاده از تکنولوژی‌هایی مانند موتورهای سرعت متغیر (VFD)، سنسورهای هوشمند، سیستم‌های مانیتورینگ وضعیت (Condition Monitoring) و کنترل خودکار، امکان تنظیم انعطاف‌پذیر ظرفیت و سرعت را فراهم می‌کنند. این ویژگی‌ها باعث می‌شود که سیستم‌های انتقال مدرن بتوانند به صورت پویا خود را با تغییرات خط تولید تطبیق دهند و از ایجاد گلوگاه جلوگیری کنند. علاوه بر این، کاهش مصرف انرژی، بهبود دوام و کاهش هزینه‌های نگهداری، از دیگر مزایای نوار نقاله‌های پیشرفته در مقایسه با نمونه‌های سنتی است.

نمونه واقعی از بهینه‌سازی خط تولید با تعویض سیستم انتقال

در یکی از خطوط بسته‌بندی صنایع غذایی، وجود یک نقاله قدیمی با سرعت ثابت و ظرفیت محدود، باعث کاهش نرخ بسته‌بندی نهایی شده بود. با وجود اینکه دستگاه‌های بسته‌بندی مدرن ظرفیت بالایی داشتند، سرعت کم نقاله باعث ایجاد صف طولانی محصولات و اتلاف زمان می‌شد.

با جایگزینی نوار نقاله جدیدی که دارای موتور سرعت متغیر و سیستم کنترل خودکار بود، امکان تنظیم سرعت بر اساس ظرفیت لحظه‌ای خط فراهم شد. این تغییر ساده باعث افزایش ۲۰ درصدی نرخ تولید، کاهش توقف‌های ناشی از تراکم مواد، و بهبود چشمگیر در بهره‌وری نیروی انسانی گردید. این نمونه نشان می‌دهد که چگونه یک سیستم انتقال به ظاهر ساده، می‌تواند عامل اصلی گلوگاه تولید باشد یا با بهینه‌سازی آن، ظرفیت کارخانه را به طور ملموسی افزایش داد.

مدیریت کارآمد خطوط صنعتی بدون شناسایی دقیق گلوگاه تولید امکان‌پذیر نیست. روش‌های مختلفی برای تشخیص این نقاط محدودکننده وجود دارد که بسته به نوع فرآیند و سطح پیچیدگی خط می‌توان از ترکیبی از آن‌ها استفاده کرد. در ادامه، مهم‌ترین روش‌های شناسایی گلوگاه تولید بررسی می‌شود:

یکی از ابتدایی‌ترین اما همچنان مؤثرترین روش‌ها، مشاهده مستقیم فرآیند است. با حضور در کنار خط تولید و نظارت مستمر بر جریان مواد و تجهیزات، می‌توان نقاطی را که مواد یا محصولات به‌طور غیرعادی تجمع می‌کنند یا زمان انتظار بالایی دارند، شناسایی کرد.
مشاهده مستقیم به اپراتورها و مهندسان تولید امکان می‌دهد که با چشم غیرمسلح، علائم اولیه ایجاد گلوگاه را بدون نیاز به ابزارهای تحلیلی پیچیده تشخیص دهند. این روش به ویژه در خطوط نیمه‌خودکار یا خطوطی که تغییرات تولیدی بالایی دارند، بسیار کاربردی است.

داده‌های عملیاتی یکی از قوی‌ترین ابزارهای شناسایی گلوگاه تولید محسوب می‌شوند. تحلیل شاخص‌هایی مانند:

  • OEE (Overall Equipment Effectiveness): افت بهره‌وری تجهیزات می‌تواند نشان‌دهنده وجود گلوگاه باشد.
  • ظرفیت خروجی (Output Capacity): مقایسه ظرفیت اسمی تجهیزات با خروجی واقعی، نقاط کم‌بازده را آشکار می‌کند.
  • زمان سیکل (Cycle Time): ایستگاه‌هایی با زمان سیکل بالاتر نسبت به سایر بخش‌ها به احتمال زیاد گلوگاه محسوب می‌شوند.

این اطلاعات به کمک سیستم‌های مانیتورینگ یا جمع‌آوری دستی داده‌ها قابل دسترسی هستند و درک دقیق‌تری از عملکرد واقعی خط ارائه می‌دهند.

بررسی نرخ عبور مواد از هر بخش از فرآیند، یکی از روش‌های تخصصی‌تر برای شناسایی گلوگاه تولید است. نرخ عبور، تعداد واحدهایی است که در یک بازه زمانی مشخص از یک نقطه خاص عبور می‌کنند.
اگر نرخ عبور در یک ایستگاه یا تجهیز خاص به طور قابل توجهی کمتر از سایر بخش‌ها باشد، آن نقطه به احتمال زیاد گلوگاه است. تحلیل دقیق نرخ عبور در سیستم‌های انتقال، به ویژه در مسیرهای اصلی حمل مواد، امکان شناسایی مشکلات پنهان و بهینه‌سازی جریان فرآیند را فراهم می‌کند.

در خطوط تولید بزرگ یا فرآیندهای پیچیده، شبیه‌سازی دیجیتال فرآیند تولید یک روش بسیار کارآمد برای شناسایی گلوگاه‌هاست. با مدل‌سازی جریان مواد، تجهیزات، سرعت‌ها و ظرفیت‌ها در یک نرم‌افزار تخصصی، می‌توان نقاط تراکم، انتظار یا کاهش نرخ تولید را به صورت دقیق پیش‌بینی کرد.
شبیه‌سازی این امکان را فراهم می‌کند که قبل از اعمال تغییرات واقعی در تجهیزات یا فرآیند، سناریوهای مختلف را آزمایش کرده و راهکارهای بهینه برای رفع گلوگاه تولید را بدون هزینه‌های عملیاتی بالا انتخاب کرد. ابزارهایی مانند نرم‌افزارهای شبیه‌سازی جریان مواد (Material Flow Simulation) و شبیه‌سازی خطوط تولید، در این زمینه بسیار کاربردی هستند.

در بسیاری از خطوط صنعتی، بخش انتقال مواد نه‌تنها یک مسیر عبور ساده نیست، بلکه مستقیماً بر نرخ تولید و یکنواختی فرآیند اثر می‌گذارد. هرگونه ضعف در این بخش می‌تواند منجر به ایجاد گلوگاه تولید شود. در این بخش، چند راهکار اثربخش برای بهینه‌سازی سیستم‌های انتقال و حذف این گلوگاه‌ها بررسی می‌شود:

ارتقای ظرفیت نوار نقاله‌ها برای رفع گلوگاه

یکی از ساده‌ترین اما مؤثرترین اقدامات برای رفع گلوگاه تولید، افزایش ظرفیت انتقال در بخش‌های محدودکننده است. این ارتقا می‌تواند شامل افزایش عرض یا طول مسیر، استفاده از رولیک‌های با کیفیت بالاتر، یا تعویض تسمه با مدل‌هایی دارای مقاومت سایشی و کششی بیشتر باشد. با بهبود ظرفیت فیزیکی، نرخ عبور مواد افزایش یافته و نقاط تراکم کاهش می‌یابد.

استفاده از کانوایرهای سرعت متغیر (VFD دار)

نقاله‌هایی که به سیستم کنترل دور (Variable Frequency Drive) مجهز هستند، امکان تنظیم دقیق سرعت انتقال را متناسب با شرایط لحظه‌ای خط تولید فراهم می‌کنند. این انعطاف‌پذیری موجب می‌شود که بخش انتقال به صورت دینامیک با افزایش یا کاهش نرخ تولید هماهنگ شود.
با استفاده از VFD، می‌توان از ایجاد صف‌های متراکم در نقاط حساس جلوگیری کرده و تعادل یکنواخت‌تری در جریان فرآیند برقرار نمود. این ویژگی به‌ویژه در خطوطی که تنوع محصول یا نوسان بار تولید دارند، اهمیت دوچندان دارد.

طراحی ماژولار خطوط انتقال

استفاده از طراحی ماژولار در سیستم‌های انتقال به کارخانه‌ها این امکان را می‌دهد که در صورت بروز گلوگاه تولید، بدون بازطراحی کامل خط، تنها بخش‌های خاصی را تغییر دهند یا ارتقا دهند. ماژولار بودن باعث کاهش زمان توقف در هنگام تعمیرات یا ارتقا و همچنین افزایش قابلیت انطباق سیستم با تغییرات تولید می‌شود. این نوع طراحی همچنین فرآیند نگهداری را ساده‌تر و ایمن‌تر می‌کند.

افزایش خودکارسازی در سیستم‌های انتقال

خودکارسازی فرآیند انتقال نه‌تنها نرخ خطا را کاهش می‌دهد، بلکه امکان کنترل دقیق‌تر و واکنش سریع‌تر به تغییرات بار کاری را فراهم می‌کند. تجهیز سیستم انتقال به سنسورهای هوشمند، کنترلرهای PLC و الگوریتم‌های تصمیم‌گیری خودکار، موجب بهبود توزیع بار، جلوگیری از توقف‌های ناگهانی، و حذف گلوگاه‌های غیرقابل پیش‌بینی می‌شود.
علاوه بر این، داده‌های به‌دست‌آمده از سیستم‌های خودکار می‌توانند به تحلیل بهتر عملکرد کمک کرده و تصمیم‌گیری‌های آتی را هدفمندتر کنند.

بهبود تعمیرات و نگهداری

برنامه‌ریزی منظم برای تعمیر و نگهداری پیشگیرانه در سیستم‌های انتقال، نقش تعیین‌کننده‌ای در جلوگیری از بروز گلوگاه تولید دارد. تجهیزات انتقالی که به‌طور مداوم تحت نظارت، روانکاری و بازبینی قرار می‌گیرند، کمتر دچار خرابی ناگهانی می‌شوند و عملکرد پایدارتری دارند.
استفاده از چک‌لیست‌های دوره‌ای، تعریف زمان‌بندی دقیق برای بازرسی اجزای کلیدی مانند یاتاقان‌ها، تسمه، موتور و رولیک‌ها، و بهره‌گیری از نرم‌افزارهای مدیریت نگهداری (CMMS) می‌تواند اثربخشی این رویکرد را به شکل چشمگیری افزایش دهد.

در بسیاری از خطوط تولید، انتخاب نادرست سیستم انتقال یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری گلوگاه تولید است. برخلاف تصور رایج، نقاله تنها وسیله‌ای برای جابه‌جایی مواد نیست، بلکه بخشی از سیستم جریان تولید است که باید به‌صورت دقیق و هماهنگ با دیگر تجهیزات طراحی و انتخاب شود. انتخاب نوار نقاله‌ی مناسب به معنای جلوگیری از اتلاف ظرفیت، کاهش توقف‌های ناخواسته و بهبود یکنواختی جریان مواد است.

معیارهای انتخاب نوار نقاله برای خطی بدون گلوگاه

برای جلوگیری از ایجاد گلوگاه در خطوط انتقال، چند معیار کلیدی باید در انتخاب سیستم انتقال در نظر گرفته شود:

  • تناسب ظرفیت: ظرفیت انتقالی باید حداقل ۱۰ تا ۱۵ درصد بیشتر از ظرفیت عملیاتی بالادستی باشد تا در صورت نوسان بار تولید، سیستم دچار اختلال نشود.
  • هماهنگی سرعت: سرعت حرکت باید قابل تنظیم باشد تا بتوان آن را با نرخ لحظه‌ای تولید تطبیق داد. تجهیزات دارای سیستم کنترل دور (VFD) گزینه‌های مناسبی در این زمینه هستند.
  • پایداری عملکرد: ساختار مکانیکی، موتور محرک، و سیستم محرک باید توانایی کار مداوم و بی‌وقفه را داشته باشند، به‌ویژه در خطوط سه‌شیفته یا فرآیندهای حساس.

در انتخاب تجهیزات، باید هم ظرفیت طراحی و هم شرایط واقعی بهره‌برداری را مدنظر قرار داد، چون بسیاری از گلوگاه‌های تولید زمانی ظاهر می‌شوند که ظرفیت اسمی تجهیزات با نیاز عملیاتی واقعی فاصله دارد.

بررسی جنس، سرعت، ظرفیت و نوع نوار نقاله

انتخاب متریال سازنده بخش‌های اصلی سیستم انتقال اهمیت بالایی دارد.

  • جنس تسمه یا سطح انتقال: بسته به نوع ماده، دما، رطوبت، یا خاصیت سایشی، ممکن است نیاز به تسمه‌های PVC، PU، استیل یا مش‌بندی خاص باشد. انتخاب اشتباه جنس باعث سایش زودرس، لغزش یا توقف می‌شود.
  • سرعت عملکرد: نقاله‌های سرعت ثابت ممکن است در شرایط تغییر بار، منجر به تراکم یا انتظار شوند. تجهیزاتی با قابلیت کنترل سرعت تطبیقی کارایی بالاتری دارند.
  • نوع سازه: سیستم‌های تسمه‌ای، زنجیری، رولیکی یا مارپیچی هرکدام بسته به نوع فرآیند و فضای در دسترس، عملکرد متفاوتی ارائه می‌دهند. انتخاب نوع نقاله باید با شناخت دقیق فرآیند انجام شود.

اهمیت مشاوره تخصصی و مهندسی سفارشی

هیچ دو کارخانه‌ای شبیه به هم نیستند. تفاوت در نرخ تولید، نوع مواد، فضای در دسترس، و سطح خودکارسازی باعث می‌شود که انتخاب سیستم انتقال نیازمند بررسی دقیق مهندسی باشد.
مشاوره با تیم‌های فنی باتجربه، امکان تحلیل دقیق جریان مواد، شناسایی نقاط پرفشار یا کم‌بازده، و طراحی راهکار سفارشی را فراهم می‌کند. این فرایند مهندسی باعث می‌شود که از تکرار اشتباهات رایج جلوگیری شود و سیستم نهایی به‌گونه‌ای طراحی شود که احتمال ایجاد گلوگاه تولید به حداقل برسد.

اشتراک گذاری