پلیمریزاسیون رسوبی

در صنایع تولید پلیمرهای پیشرفته، دستیابی به ذرات خالص و بدون مواد افزودنی، اغلب با محدودیت‌های روش‌های امولسیونی و سوسپانسیونی روبرو می‌شود. وجود باقی‌مانده‌های سورفکتانت یا پایدارکننده در محصول نهایی، می‌تواند در کاربردهای حساس مثل داروسازی یا ساخت سنسورها اختلال ایجاد کند. پلیمریزاسیون رسوبی راهکاری است که با تغییر شرایط ترمودینامیکی حلال، امکان حذف این افزودنی‌ها را فراهم می‌کند.

با این حال، کار با سیستمی که از حالت محلول شروع شده و به فاز جامد ختم می‌شود، چالش‌های خاص خود را در کنترل اندازه ذره و جلوگیری از گرفتگی راکتور دارد. ما در این مقاله، اصول انتخاب حلال مناسب، مکانیزم تشکیل ذرات در این سیستم و پارامترهای عملیاتی موثر بر کیفیت نهایی را بررسی می‌کنیم تا مشخص شود چرا این روش در تولیدات مدرن اهمیت پیدا کرده است.

آنچه در این مطلب می‌خوانید :

برای درک ماهیت پلیمریزاسیون رسوبی، باید آن را از دیدگاه تغییرات فازی بررسی کنیم. این روش در دسته‌بندی‌های مهندسی پلیمر، جایگاهی بین سیستم‌های محلولی و سیستم‌های ناهمگن دارد. ما در اینجا با فرآیندی روبرو هستیم که دینامیک آن توسط حلالیت کنترل می‌شود و تغییر فاز در آن، نه از ابتدای واکنش، بلکه در حین پیشرفت آن رخ می‌دهد.

در علوم تخصصی، پلیمریزاسیون رسوبی به واکنشی گفته می‌شود که در محیطی شروع می‌شود که تمام اجزا (مونومر، آغازگر و حلال) یک فاز محلول و تک‌فازی را تشکیل می‌دهند. اما ویژگی متمایز کننده اینجاست که پلیمر تولید شده، در این محیط نامحلول است.

بنابراین، پلیمریزاسیون رسوبی با یک محلول شفاف آغاز می‌شود، اما با گذشت زمان و تشکیل زنجیره‌های پلیمری، محیط واکنش کدر شده و پلیمر به صورت پودر یا گرانول از فاز مایع جدا می‌شود. این رفتار دقیقاً نقطه مقابل پلیمریزاسیون محلولی است که در آن پلیمر تا انتها در حلال باقی می‌ماند. نکته کلیدی در طراحی این سیستم، انتخاب حلالی است که برای مونومر «حلال خوب» و برای پلیمر «حلال بد» (Non-solvent) باشد.

تفاوت اصلی پلیمریزاسیون رسوبی با روش‌های تعلیقی یا امولسیونی در نقطه شروع واکنش است. در روش‌های دیگر، سیستم از همان لحظه اول (t=0) دوفازی است (قطرات مونومر در آب). اما در اینجا، ما استارت واکنش را در فاز همگن می‌زنیم.

واکنش بین رادیکال‌های آزاد و مونومرها در فاز حلال آغاز می‌شود. الیگومرهای کوتاه تشکیل شده همچنان محلول هستند. اما به محض اینکه طول زنجیر به حد مشخصی می‌رسد (که به ترمودینامیک حلال بستگی دارد)، زنجیرها در هم می‌پیچند و از محلول جدا می‌شوند. از این لحظه به بعد، سیستم ناهمگن می‌شود و ادامه واکنش پلیمریزاسیون رسوبی می‌تواند هم در فاز حلال (روی زنجیرهای جدید) و هم روی سطح ذرات رسوب کرده ادامه یابد. این تغییر مکانیسم باعث پیچیدگی سینتیکی این روش می‌شود.

اولین مواجهه جدی صنعت با پدیده پلیمریزاسیون رسوبی، در فرآیند تولید پلی‌وینیل کلراید (PVC) بود. مهندسین متوجه شدند که وینیل کلراید مایع، می‌تواند مونومر خودش را حل کند اما پلیمر PVC در آن نامحلول است.

این مشاهده منجر به توسعه فرآیند «پلیمریزاسیون توده‌ای (Bulk)» برای PVC شد که در واقع نوعی پلیمریزاسیون رسوبی بدون حلال جانبی است. در دهه‌های بعد، این تکنیک تکامل یافت و با افزودن حلال‌های آلی خاص، برای تولید الیاف اکریلیک (PAN) و در سال‌های اخیر برای تولید نانوذرات مهندسی شده و پلیمرهای قالب مولکولی (MIP) که نیاز به خلوص بالا دارند، به کار گرفته شد.

در مهندسی فرآیند، انتخاب روش سنتز همواره تابع نیازمندی‌های محصول نهایی است. اگرچه پلیمریزاسیون رسوبی ممکن است از نظر کنترل اندازه ذره به اندازه روش امولسیونی دقیق نباشد، اما ویژگی‌های ذاتی آن مزایایی را ایجاد می‌کند که در تولید مواد با گرید دارویی و الکترونیک حیاتی هستند. ما در این بخش دلایل فنی ترجیح داده شدن این روش در صنایع “High-Tech” را بررسی می‌کنیم.

یکی از بزرگترین چالش‌های ما در روش‌های پلیمریزاسیون ناهمگن معمول (مانند امولسیون و سوسپانسیون)، آلودگی محصول نهایی با مواد افزودنی است. در آن روش‌ها، ذرات پلیمر در احاطه لایه‌ای از مواد شیمیایی کمکی قرار دارند که جدا کردن آن‌ها نیازمند مراحل شستشوی طولانی و پرهزینه است.

در مقابل، پلیمریزاسیون رسوبی ذاتا تمیزتر است. از آنجا که فاز پلیمر به دلیل عدم انحلال‌پذیری ترمودینامیکی جدا می‌شود، ناخالصی‌های محلول (مانند آغازگرهای واکنش نداده یا الیگومرهای خیلی کوتاه) در فاز حلال باقی می‌مانند و وارد ساختار جامد نمی‌شوند. این ویژگی باعث می‌شود که پودر حاصل از پلیمریزاسیون رسوبی، خلوص شیمیایی بسیار بالایی داشته باشد که برای کاربردهایی نظیر سنسورهای زیستی یا جاذب‌های کروماتوگرافی که هرگونه ناخالصی در آن‌ها ایجاد نویز می‌کند، یک ضرورت است.

در بسیاری از سیستم‌های کلوئیدی، حضور «سورفکتانت» (Surfactant) یا «پایدارکننده فضایی» برای جلوگیری از لخته شدن ذرات الزامی است. اما این مواد پس از خشک شدن پلیمر، روی سطح باقی می‌مانند و خواص سطحی مثل چسبندگی یا زیست‌سازگاری را تغییر می‌دهند.

مزیت تکنیکی پلیمریزاسیون رسوبی در این است که ما می‌توانیم آن را در شرایط «بدون پایدارکننده» (Surfactant-free) اجرا کنیم. در این حالت، پایداری ذرات یا ناشی از بارهای الکتریکی انتهای زنجیر (مثلاً گروه‌های سولفات ناشی از آغازگر پرسولفات) است یا به دلیل صلبیت بالای ذرات رسوب کرده که تمایلی به چسبیدن به هم ندارند. حذف سورفکتانت در فرآیند پلیمریزاسیون رسوبی، علاوه بر کاهش هزینه مواد اولیه، مشکلاتی نظیر کف کردن در راکتور یا حساسیت‌زایی در مصارف پزشکی را نیز برطرف می‌کند.

از دیدگاه مهندسی پایین‌دستی (Downstream Processing)، مدیریت محصول خروجی راکتور اهمیت زیادی دارد. در روش امولسیونی، محصول نهایی یک لاتکس پایدار است که برای تبدیل شدن به پودر، باید فرآیندهای پیچیده‌ای مثل انعقاد (Coagulation) با اسید یا نمک و سپس خشک‌کردن پاششی (Spray Drying) را طی کند.

اما در پلیمریزاسیون رسوبی، محصول به صورت فیزیکی از فاز مایع جدا شده است. خروجی راکتور یک دوغاب (Slurry) است که فاز جامد آن به راحتی با روش‌های مکانیکی ساده مثل فیلتراسیون، دکانتینگ یا سانتریفیوژ جدا می‌شود. این سادگی فرآیند باعث می‌شود که مصرف انرژی در بخش جداسازی و خشک‌کردن در واحدهای پلیمریزاسیون رسوبی به مراتب کمتر از سایر روش‌های تولید ذرات باشد.

اساس طراحی فرآیند در پلیمریزاسیون رسوبی، انتخاب صحیح حلال یا مخلوط حلال‌هاست. برخلاف پلیمریزاسیون محلولی که هدف ما حل کردن همه اجزاست، در اینجا ما به دنبال یک «تعادل ناپایدار» هستیم. حلال انتخابی باید نسبت به مونومر نقش حلال خوب را داشته باشد (آن را کاملاً حل کند)، اما برای زنجیرهای پلیمری تشکیل‌شده به عنوان یک غیرحلال عمل کند (باعث رسوب آن‌ها شود) . ما در این بخش، ابزارهای مهندسی و ترمودینامیکی لازم برای این انتخاب دقیق را بررسی می‌کنیم.

اولین ابزار کمی ما، برای پیش‌بینی رفتار فازی در پلیمریزاسیون رسوبی، استفاده از «پارامتر حلالیت» (Solubility Parameter) است. ما معمولاً از پارامتر هیلدبراند ($\delta$) یا مدل دقیق‌تر هنسن (Hansen) استفاده می‌کنیم که نیروهای پراکندگی، قطبی و هیدروژنی را جداگانه لحاظ می‌کند.

شرط موفقیت در پلیمریزاسیون رسوبی این است که پارامتر حلالیت حلال ($\delta_s$) به پارامتر حلالیت مونومر ($\delta_m$) نزدیک باشد تا محلول اولیه همگن تشکیل شود ($|\delta_s – \delta_m| < 1$). اما همزمان، این عدد باید فاصله معناداری با پارامتر حلالیت پلیمر نهایی ($\delta_p$) داشته باشد. اگر این فاصله کم باشد، پلیمر در حلال حل می‌شود و فرآیند به سمت پلیمریزاسیون محلولی می‌رود. اگر فاصله خیلی زیاد باشد، پلیمر با زنجیرهای بسیار کوتاه رسوب می‌کند (Pre-mature precipitation) و محصول نهایی پودری بی‌کیفیت خواهد بود. نکته کلیدی طراحی، تنظیم دقیق این فاصله ($\Delta\delta$) است.

در ترمودینامیک پلیمر، «حلال تتا» به حلالی گفته می‌شود که در یک دمای خاص، برهم‌کنش پلیمر-حلال دقیقاً با برهم‌کنش پلیمر-پلیمر برابر است. در پلیمریزاسیون رسوبی، ما اغلب سعی می‌کنیم شرایط واکنش را نزدیک به شرایط تتا نگه داریم.

وقتی دما را تغییر می‌دهیم، کیفیت حلال تغییر می‌کند. در پلیمریزاسیون رسوبی، اگر دما کمی از دمای تتا پایین‌تر بیاید، زنجیره‌های پلیمری از حالت باز (Coil) به حالت فشرده (Globule) درمی‌آیند و تمایل به رسوب پیدا می‌کنند. ما با تنظیم دقیق دما نسبت به دمای تتا، تعیین می‌کنیم که زنجیره‌ها در چه وزن مولکولی (طول زنجیر) باید از فاز مایع جدا شوند. این کنترل دما، ابزار اصلی ما برای تنظیم زمان شروع هسته‌زایی ذرات است.

در بسیاری از موارد صنعتی، یک حلال خالص نمی‌تواند تمام شروط لازم برای پلیمریزاسیون رسوبی را برآورده کند. مثلاً حلالی که قطبیت مناسبی برای مونومر دارد، نقطه جوش مناسبی برای ایمنی راکتور ندارد. در این شرایط، ما از «مخلوط حلال‌ها» (Co-solvent systems) استفاده می‌کنیم.

استفاده از مخلوط دوتایی (Binary Mixture) در پلیمریزاسیون رسوبی به ما اجازه می‌دهد تا پارامتر حلالیت محیط ($\delta_{mix}$) را به صورت خطی تنظیم کنیم:

$$\delta_{mix} = \phi_1 \delta_1 + \phi_2 \delta_2$$

که در آن $\phi$ کسر حجمی هر حلال است. با تغییر نسبت حلال خوب به حلال بد (Good solvent / Non-solvent ratio)، ما می‌توانیم میزان تخلخل (Porosity) ذرات نهایی را کنترل کنیم. اگر نسبت حلال بد در مخلوط پلیمریزاسیون رسوبی زیاد باشد، جدایی فاز سریع‌تر رخ داده و ذراتی با تخلخل بیشتر و سطح ویژه بالاتر تولید می‌شوند که در ساخت جاذب‌ها مطلوب است.

درک رفتار فازی، ابزار اصلی ما برای تسلط بر فرآیند پلیمریزاسیون رسوبی است. آنچه سبب می‌شود یک سیستم شفاف ناگهان کدر شده و ذرات جامد تولید کند، قوانین سخت‌گیرانه ترمودینامیک تعادلی است. مهندسین پلیمر برای پیش‌بینی لحظه شروع رسوب‌دهی، از تئوری‌های محلول پلیمری (مانند تئوری فلوری-هاگینز) استفاده می‌کنند. در این بخش، ما نیروهای محرکه‌ای را که منجر به ناپایداری محلول و تشکیل فاز جدید در پلیمریزاسیون رسوبی می‌شوند، تحلیل می‌کنیم.

در آغاز واکنش پلیمریزاسیون رسوبی، الیگومرهای کوتاهی که تشکیل می‌شوند (مثلاً با ۲ تا ۱۰ واحد مونومر)، کاملاً در حلال محلول هستند. اما با ادامه واکنش انتشار، طول زنجیر افزایش می‌یابد. پارامتری کلیدی در اینجا وجود دارد که به آن «طول زنجیر بحرانی» ($n_{crit}$) می‌گوییم.

این پارامتر نشان‌دهنده حداکثر طولی است که یک زنجیر پلیمری می‌تواند داشته باشد و همچنان در آن حلال خاص محلول بماند. به محض اینکه زنجیر در حال رشد از این طول بحرانی عبور کند، انرژی آزاد انحلال مثبت شده و جدایی فاز رخ می‌دهد. در مشاهدات آزمایشگاهی پلیمریزاسیون رسوبی، این لحظه با «نقطه ابری شدن» (Cloud Point) شناخته می‌شود؛ لحظه‌ای که محلول شفاف ناگهان شیری‌رنگ می‌شود. محاسبه دقیق $n_{crit}$ برای کنترل اندازه ذرات حیاتی است، زیرا هرچه این عدد کوچکتر باشد، تعداد هسته‌های اولیه بیشتر و اندازه نهایی ذرات کوچکتر خواهد بود.

چرا زنجیرهای بلند در پلیمریزاسیون رسوبی تمایل به رسوب دارند در حالی که زنجیرهای کوتاه حل می‌شوند؟ پاسخ به معادله انرژی آزاد گیبس بازمی‌گردد:

$$\Delta G_{mix} = \Delta H_{mix} – T\Delta S_{mix}$$

برای اینکه انحلال رخ دهد، $\Delta G_{mix}$ باید منفی باشد. در سیستم‌های پلیمری، آنتالپی اختلاط ($\Delta H_{mix}$) معمولاً مثبت (گرماگیر) یا نزدیک به صفر است، بنابراین انحلال‌پذیری عمدتاً توسط ترم آنتروپی ($\Delta S_{mix}$) کنترل می‌شود.

آنتروپی معیاری از بی‌نظمی است. مولکول‌های کوچک (مونومرها) وقتی در حلال پخش می‌شوند، بی‌نظمی زیادی ایجاد می‌کنند. اما وقتی این مونومرها به هم متصل شده و یک زنجیر بلند می‌سازند، درجات آزادی حرکتی آن‌ها محدود می‌شود. طبق تئوری فلوری-هاگینز، با افزایش وزن مولکولی، سهم آنتروپی اختلاط به شدت کاهش می‌یابد ($S \propto \frac{1}{MW}$). در پلیمریزاسیون رسوبی، زمانی که زنجیر بزرگ می‌شود، کاهش آنتروپی به حدی می‌رسد که دیگر نمی‌تواند بر آنتالپی نامطلوب غلبه کند. در این نقطه، $\Delta G_{mix}$ مثبت شده و جدایی فاز ترمودینامیکی رخ می‌دهد.

دما یکی از متغیرهای عملیاتی است که مستقیماً بر $n_{crit}$ و کیفیت محصول پلیمریزاسیون رسوبی اثر می‌گذارد. اکثر سیستم‌های پلیمر-حلال دارای رفتاری هستند که با افزایش دما، حلالیت بهبود می‌یابد (UCST).

اگر دمای راکتور پلیمریزاسیون رسوبی را بالا ببریم، حلالیت زنجیرها افزایش می‌یابد. این یعنی زنجیرها می‌توانند تا طول بیشتری در محلول بمانند و دیرتر رسوب کنند. نتیجه این تغییر، دیرتر شروع شدن مرحله هسته‌زایی و در نهایت تولید ذرات بزرگتر است. برعکس، کاهش دما باعث کاهش حلالیت، رسوب سریع‌تر الیگومرها و تولید ذرات ریزتر و فراوان‌تر می‌شود. بنابراین، کنترل دقیق دما در راکتورهای پلیمریزاسیون رسوبی، ابزار اصلی ما برای تنظیم توزیع اندازه ذرات است.

یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های مهندسی در پلیمریزاسیون رسوبی، نحوه تولد و تکامل ذرات جامد از دل یک محلول شفاف است. برخلاف روش‌های امولسیونی که ذرات درون محفظه‌های آماده (میسل‌ها) شکل می‌گیرند، در اینجا ما با یک فرآیند دینامیک و خودسازمان‌دهنده روبرو هستیم. در این بخش، مراحل دقیق تبدیل مولکول‌های محلول به میکروسفر‌های جامد را بررسی می‌کنیم.

در لحظات ابتدایی واکنش پلیمریزاسیون رسوبی، زنجیره‌های پلیمری در حال رشد هنوز در حلال محلول هستند. مکانیسم تشکیل ذره در این سیستم از نوع «هسته‌زایی همگن» (Homogeneous Nucleation) است. یعنی الیگومرها آنقدر رشد می‌کنند تا به طول بحرانی برسند و سپس به دلیل عدم انحلال‌پذیری، به صورت هسته‌های اولیه (Primary Nuclei) از فاز مایع جدا می‌شوند.

این هسته‌های اولیه بسیار ریز و ناپایدار هستند. از نظر ترمودینامیکی، این ذرات تمایل دارند سطح تماس خود با حلال نامطلوب را کاهش دهند. بنابراین، برخلاف تصور رایج که هر زنجیر تبدیل به یک ذره می‌شود، در واقعیت هزاران زنجیر اولیه باید تجمیع شوند تا یک هسته پایدار شکل بگیرد. ما با کنترل غلظت اولیه مونومر در پلیمریزاسیون رسوبی، می‌توانیم نرخ تولید این هسته‌ها و در نتیجه تعداد نهایی ذرات را تنظیم کنیم.

پس از تشکیل هسته‌های اولیه، ذرات وارد مرحله‌ای به نام «انعقاد» (Coagulation) یا تجمیع می‌شوند. در این مرحله از پلیمریزاسیون رسوبی، ذرات ریز که هنوز سطح پایداری ندارند، با یکدیگر برخورد کرده و به هم می‌چسبند تا ذرات بزرگتری را تشکیل دهند.

این مرحله بسیار حساس است و اگر کنترل نشود، می‌تواند منجر به تشکیل توده‌های بی‌شکل شود. اما در یک فرآیند مهندسی شده، انعقاد تا زمانی ادامه می‌یابد که ذرات به سایز کلوئیدی پایداری برسند. پایداری این ذرات در پلیمریزاسیون رسوبی معمولاً توسط گروه‌های باردار موجود در انتهای زنجیرها (که از قطعات آغازگر مثل سولفات یا کربوکسیلات ناشی می‌شوند) تامین می‌شود. دافعه الکترواستاتیک بین این گروه‌ها، مانع از چسبیدن بیشتر ذرات به یکدیگر می‌شود و مرحله انعقاد متوقف می‌گردد.

پس از اینکه ذرات به پایداری رسیدند، مرحله «رشد» (Growth) آغاز می‌شود. در این فاز از پلیمریزاسیون رسوبی، ذرات دیگر به هم نمی‌چسبند، بلکه مانند یک اسفنج عمل می‌کنند. آن‌ها مونومرها و الیگومرهای جدیدی را که در فاز حلال تشکیل می‌شوند، جذب کرده و به سطح خود اضافه می‌کنند.

همزمان با جذب الیگومرها، واکنش‌های اتصالات عرضی (Cross-linking) در داخل ذره شدت می‌گیرد. این اتصالات باعث می‌شود که ساختار ذره از حالت نرم و ژله‌ای به حالت سخت و صلب تبدیل شود. این پدیده که به «سخت شدن» (Hardening) معروف است، مورفولوژی نهایی را تثبیت می‌کند. ما در تولید پلیمرهای قالب مولکولی (MIP) با استفاده از پلیمریزاسیون رسوبی، دقیقاً روی همین مرحله سخت شدن تمرکز داریم تا حفرات ایجاد شده در پلیمر، شکل خود را حفظ کنند و فروریزند.

بررسی سرعت واکنش و سینتیک، یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های تحلیل در پلیمریزاسیون رسوبی است. برخلاف سیستم‌های همگن که معادلات سرعت خطی و قابل پیش‌بینی دارند، در اینجا تغییر فاز و تشکیل ذرات جامد، معادلات سرعت را تغییر می‌دهد. ما در این بخش بررسی می‌کنیم که چگونه جدا شدن فاز پلیمر، باعث تغییر در ضرایب سرعت انتشار و اختتام می‌شود.

یکی از سوالات کلیدی در مدل‌سازی پلیمریزاسیون رسوبی این است: «واکنش دقیقاً کجا رخ می‌دهد؟» پاسخ به مرحله واکنش بستگی دارد. در ابتدای کار، واکنش کاملاً در فاز حلال (فاز پیوسته) رخ می‌دهد. اما به محض تشکیل ذرات، محل واکنش تغییر می‌کند.

ذرات پلیمری تشکیل شده، تمایل دارند مونومر باقی‌مانده در حلال را جذب کنند (Swelling). با وجود اینکه حلال، یک «غیرحلال» برای پلیمر است، اما خودِ مونومر معمولاً حلال خوبی برای پلیمر خودش است. بنابراین، غلظت مونومر در داخل و سطح ذرات متورم شده، بسیار بیشتر از غلظت آن در فاز حلال می‌شود. در نتیجه، بخش عمده‌ای از واکنش انتشار در مراحل میانی و پایانی پلیمریزاسیون رسوبی، درون فاز غنی از مونومر (داخل ذرات) یا روی سطح آن‌ها پیش می‌رود.

در سینتیک رادیکالی آزاد، سرعت کلی واکنش ($R_p$) با جذر معکوس ثابت سرعت اختتام ($k_t$) رابطه دارد ($R_p \propto \frac{1}{\sqrt{k_t}}$). در پلیمریزاسیون رسوبی، پدیده‌ای مشابه اثر ترامسدورف (Trommsdorff Effect) یا اثر ژل مشاهده می‌شود، اما با شدتی متفاوت.

زمانی که رادیکال‌های فعال درون ذرات جامد یا نیمه‌جامد به دام می‌افتند، تحرک آن‌ها به شدت کاهش می‌یابد. این کاهش تحرک باعث می‌شود که احتمال برخورد دو زنجیر رادیکالی و واکنش اختتام (Termination) بسیار کم شود (کاهش شدید $k_t$). در حالی که مولکول‌های کوچک مونومر همچنان می‌توانند به راحتی نفوذ کرده و به زنجیر در حال رشد برسند (ثابت ماندن $k_p$). نتیجه این عدم تعادل سینتیکی، افزایش ناگهانی و خودبه‌خودی سرعت واکنش در پلیمریزاسیون رسوبی است. ما باید سیستم خنک‌کننده راکتور را برای مدیریت این پیک حرارتی طراحی کنیم.

در سیستم‌هایی که از عامل اتصال‌دهنده عرضی (Cross-linker) استفاده می‌کنیم (مانند سنتز MIP)، شبکه پلیمری به سرعت سخت و صلب می‌شود. در این شرایط خاص از پلیمریزاسیون رسوبی، ما با پدیده «به دام افتادن رادیکال» (Radical Trapping) مواجه می‌شویم.

رادیکال‌های فعال در میان زنجیره‌های سخت گیر می‌افتند و حتی مونومر هم نمی‌تواند به آن‌ها برسد. این رادیکال‌ها نه رشد می‌کنند و نه از بین می‌روند. حضور این رادیکال‌های محبوس شده می‌تواند در مرحله خشک کردن پودر یا در حین انبارداری، باعث واکنش‌های اکسیداسیون ناخواسته و تغییر رنگ محصول شود. بنابراین، در پایان فرآیند پلیمریزاسیون رسوبی، معمولاً یک مرحله «پخت نهایی» (Post-curing) یا شستشو با حلال جاذب رادیکال برای خنثی‌سازی این مراکز فعال در نظر گرفته می‌شود.

در طبقه‌بندی روش‌های پلیمریزاسیون ناهمگن، دو روش پلیمریزاسیون رسوبی و پلیمریزاسیون دیسپرسیونی (Dispersion) بیشترین شباهت را به هم دارند. هر دو روش با یک محلول تک‌فازی و همگن شروع می‌شوند و در نهایت به تشکیل ذرات پلیمری منجر می‌شوند. این شباهت ظاهری باعث شده که در بسیاری از منابع، مرز بین آن‌ها نادیده گرفته شود. اما از دیدگاه مهندسی کلوئید و طراحی محصول، این دو روش تفاوت‌های بنیادی دارند که ما در این بخش آن‌ها را تفکیک می‌کنیم.

اصلی‌ترین تفاوت تکنیکی بین این دو روش، در حضور یا عدم حضور «عامل پایدارکننده» (Stabilizer) است. در پلیمریزاسیون دیسپرسیونی، افزودن یک پایدارکننده پلیمری (مانند PVP یا PVA) یا یک پایدارکننده فضایی (Steric Stabilizer) الزامی است. این مواد روی سطح ذرات تازه تشکیل شده می‌نشینند و مانع از چسبیدن آن‌ها به یکدیگر می‌شوند.

اما در پلیمریزاسیون رسوبی، هدف ما معمولاً دستیابی به سیستمی «بدون پایدارکننده» (Surfactant-free) است. در اینجا، ما به پایداری ذاتی خودِ ذرات تکیه می‌کنیم. در فرآیند پلیمریزاسیون رسوبی، ذرات یا به دلیل بارهای الکتریکی انتهای زنجیر همدیگر را دفع می‌کنند و یا به دلیل صلبیت بالا (در سیستم‌های کراس‌لینک شده) پس از برخورد به هم نمی‌چسبند. بنابراین، فرمولاسیون پلیمریزاسیون رسوبی ساده‌تر و محصول آن خالص‌تر از روش دیسپرسیونی است.

نام‌گذاری این دو روش، بازتاب‌دهنده رفتار کلوئیدی نهایی آن‌هاست. در روش دیسپرسیونی، محصول نهایی یک «لاتکس» یا دیسپرسیون پایدار شیری‌رنگ است که ذرات در آن معلق می‌مانند و ته‌نشین نمی‌شوند (حتی پس از ماه‌ها).

در مقابل، ویژگی بارز پلیمریزاسیون رسوبی ناپایداری کلوئیدی آن است. همان‌طور که از نامش پیداست، ذرات تشکیل شده در این فرآیند تمایل به ته‌نشینی (Sedimentation) دارند. در پایان واکنش پلیمریزاسیون رسوبی، اگر همزن را خاموش کنیم، فاز جامد (پودر پلیمر) از فاز مایع (حلال) جدا شده و در کف ظرف جمع می‌شود. این ویژگی برای فرآیندهای صنعتی که نیاز به جداسازی آسان پودر دارند، یک مزیت عملیاتی محسوب می‌شود.

کنترل اندازه ذره در این دو روش مکانیزم‌های متفاوتی دارد. پلیمریزاسیون دیسپرسیونی معمولاً برای تولید ذرات میکرونی با اندازه بزرگ (معمولاً ۱ تا ۱۵ میکرون) و توزیع اندازه بسیار یکنواخت (Monodisperse) استفاده می‌شود. hd

اما در پلیمریزاسیون رسوبی، دامنه اندازه ذرات گسترده‌تر و پیچیده‌تر است. بسته به شرایط حلال و دما، پلیمریزاسیون رسوبی می‌تواند نانوذراتی زیر ۱۰۰ نانومتر (Nano-spheres) تولید کند و یا در صورت عدم کنترل صحیح انعقاد، توده‌هایی با اشکال نامنظم و بزرگ ایجاد نماید. با این حال، در روش‌های مدرن پلیمریزاسیون رسوبی که برای سنتز MIP استفاده می‌شود، با تنظیم دقیق شرایط ترمودینامیکی، دستیابی به میکروسفر‌های کاملاً یکنواخت و کروی نیز امکان‌پذیر شده است.

علاوه بر روش دیسپرسیونی، گاهی اوقات پلیمریزاسیون رسوبی با روش سوسپانسیونی (Suspension) نیز اشتباه گرفته می‌شود. هرچند خروجی هر دو روش ذرات جامد است، اما نقطه شروع و مسیر تشکیل ذره در آن‌ها کاملاً متفاوت است. درک این تمایزات به ما کمک می‌کند تا برای تولید یک محصول خاص (مثلاً دانه‌های PVC)، روش صحیح را انتخاب کنیم.

بنیادی‌ترین تفاوت این دو روش در «فاز اولیه» واکنش است. در پلیمریزاسیون سوسپانسیونی، سیستم از همان ابتدا «ناهمگن» است. ما مونومر نامحلول (فاز روغن) را با استفاده از همزن مکانیکی شدید در فاز پیوسته (معمولاً آب) پخش می‌کنیم تا قطرات میکرونی ایجاد شود.

اما در پلیمریزاسیون رسوبی، سیستم در ابتدا کاملاً «همگن» و تک‌فازی است. مونومر به طور کامل در حلال حل شده است و هیچ مرز فازی وجود ندارد. جدایی فاز در پلیمریزاسیون رسوبی، نه با نیروی مکانیکی همزن در شروع کار، بلکه توسط تغییرات ترمودینامیکی در حین پیشرفت واکنش (رشد زنجیر) رخ می‌دهد. این تفاوت باعث می‌شود که توزیع اندازه ذرات در روش رسوبی تابع ترمودینامیک باشد، در حالی که در سوسپانسیون تابع هیدرودینامیک و قدرت همزن است.

در پلیمریزاسیون سوسپانسیونی، هر قطره مونومر مثل یک «راکتور مینیاتوری» عمل می‌کند. هسته‌زایی و رشد پلیمر تماماً داخل همان قطره اولیه رخ می‌دهد و اندازه نهایی ذره پلیمر، تقریباً همان اندازه قطره اولیه مونومر است.

در مقابل، مکانیزم در پلیمریزاسیون رسوبی کاملاً متفاوت است. در اینجا چیزی به نام قطره اولیه وجود ندارد. هسته‌ها از به هم پیوستن زنجیرهای پلیمری در حال رسوب (Coagulation) شکل می‌گیرند. ذرات در پلیمریزاسیون رسوبی از سایز نانومتری شروع به رشد می‌کنند و با جذب الیگومرها بزرگ می‌شوند. بنابراین، کنترل اندازه ذره در روش رسوبی نیازمند مدیریت دقیق غلظت و دماست، نه صرفاً تنظیم دور همزن.

انتخاب بین این دو روش در صنعت بر اساس ویژگی‌های محصول نهایی انجام می‌شود. پلیمریزاسیون سوسپانسیونی عمدتاً برای تولید ذرات درشت (Grains/Beads) در محدوده ۵۰ تا ۱۰۰۰ میکرون استفاده می‌شود (مثل دانه‌های یونولیت یا رزین‌های تبادل یونی).

اما پلیمریزاسیون رسوبی زمانی انتخاب اول مهندسین است که هدف تولید ذرات ریزتر (معمولاً زیر ۱۰ میکرون)، پودرهای بسیار متخلخل یا محصولات با خلوص بالا باشد. برای مثال، در تولید پلیمرهای قالب مولکولی (MIP) که نیاز به سطح تماس بالا برای جذب دارو دارند، ساختار متخلخل و ریزِ حاصل از پلیمریزاسیون رسوبی بسیار کارآمدتر از دانه‌های بزرگ و کم‌تخلخلِ سوسپانسیونی است.

یکی از پیشرفته‌ترین کاربردهای پلیمریزاسیون رسوبی در دهه اخیر، سنتز «پلیمرهای قالب مولکولی» (Molecular Imprinted Polymers) بوده است. MIPها موادی هوشمند هستند که دارای حفراتی با شکل و اندازه خاص برای شناسایی و جذب یک مولکول هدف (مثل یک دارو یا سم) می‌باشند. در گذشته، این مواد با روش توده‌ای (Bulk) تولید و سپس خرد می‌شدند که ذراتی نامنظم می‌داد. اما امروزه ما از پلیمریزاسیون رسوبی به عنوان استاندارد طلایی برای تولید MIPهای کروی و باکیفیت استفاده می‌کنیم.

در روش سنتی توده‌ای، ما یک بلوک بزرگ پلیمری می‌ساختیم و سپس آن را آسیاب می‌کردیم. این فرآیند مکانیکی باعث تخریب بسیاری از سایت‌های اتصال (Binding Sites) می‌شد و پرت مواد بسیار بالا بود (گاهی تا ۵۰ درصد). همچنین ذرات حاصله شکل نامنظمی داشتند که برای پر کردن ستون‌های کروماتوگرافی مناسب نبودند.

ما با جایگزینی آن روش با پلیمریزاسیون رسوبی، تمام این مشکلات را یکجا حل کرده‌ایم. در این روش، ذرات MIP از همان ابتدا به صورت میکروسفر‌های کروی و یکنواخت شکل می‌گیرند. عدم نیاز به آسیاب کردن باعث می‌شود که سایت‌های هوشمندِ شناسایی مولکول، دست‌نخورده باقی بمانند و ظرفیت جذب در محصول پلیمریزاسیون رسوبی بسیار بالاتر از روش‌های قدیمی باشد.

برای اینکه یک MIP کار کند، مولکول هدف باید بتواند وارد ذره شود و به سایت فعال برسد؛ بنابراین ساختار ذره باید «متخلخل» باشد. در فرآیند پلیمریزاسیون رسوبی، حلال نقش دوگانه‌ای دارد: هم محیط واکنش است و هم عامل تخلخل‌زا (Porogen).

وقتی جدایی فاز در پلیمریزاسیون رسوبی رخ می‌دهد، حلال درون شبکه پلیمری به دام می‌افتد. پس از پایان واکنش و خشک کردن ذرات، جای این حلال‌ها خالی مانده و تبدیل به کانال‌های نانومتری و میکرومتری می‌شود. ما با انتخاب هوشمندانه نوع حلال در پلیمریزاسیون رسوبی (مثلاً استفاده از استونیتریل یا کلروفرم)، مورفولوژی و اندازه این حفرات را مهندسی می‌کنیم تا نفوذپذیری ذره به حداکثر برسد.

در کاربردهایی مانند سنسورهای شیمیایی یا دارورسانی، ما به ذراتی با ابعاد نانو و شکل کاملاً کروی نیاز داریم تا نسبت سطح به حجم (Surface to Volume Ratio) را افزایش دهیم. پلیمریزاسیون رسوبی تنها روشی است که می‌تواند بدون استفاده از سورفکتانت (که خود می‌تواند در فرآیند قالب‌گیری مولکولی تداخل ایجاد کند)، چنین ذراتی را تولید کند.

ما با رقیق کردن محلول واکنش (High Dilution Conditions) در پلیمریزاسیون رسوبی، از بهم‌چسبیدن ذرات جلوگیری می‌کنیم و میکروسفرها یا نانospheresهایی کاملاً مجزا (Monodisperse) به دست می‌آوریم. این ذرات کروی حاصل از پلیمریزاسیون رسوبی، رفتار جریان‌بندی (Flow properties) عالی در ستون‌های HPLC دارند و افت فشار کمتری ایجاد می‌کنند.

تولید ذرات پلیمری کروی با اندازه میکرونی (Microspheres)، یکی از شاخه‌های پرتقاضا در مهندسی مواد پیشرفته است. ما در روش‌های معمول مانند امولسیون، برای کروی کردن ذرات به سورفکتانت وابسته هستیم، اما پلیمریزاسیون رسوبی این امکان را فراهم می‌کند که تنها با تکیه بر نیروهای کشش سطحی و ترمودینامیک، میکروسفر‌هایی کاملاً کروی و تمیز تولید کنیم. در این بخش، تکنیک‌های ساخت این ذرات و کاربردهای هوشمند آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

دستیابی به توزیع اندازه ذره باریک یا اصطلاحاً «تک‌اندازه» (Monodisperse)، هدف نهایی در بسیاری از سنتزهای کلوئیدی است. در پلیمریزاسیون رسوبی، ما با کنترل دقیق مرحله هسته‌زایی، می‌توانیم به این هدف برسیم. اگر تمام هسته‌های اولیه در یک بازه زمانی بسیار کوتاه تشکیل شوند و پس از آن هسته جدیدی ایجاد نشود، تمام ذرات همزمان شروع به رشد می‌کنند و در پایان واکنش، اندازه یکسانی خواهند داشت.

ما در آزمایشگاه برای دستیابی به میکروسفر‌های یکنواخت با روش پلیمریزاسیون رسوبی، معمولاً از غلظت‌های پایین مونومر (کمتر از ۵ درصد وزنی) استفاده می‌کنیم. در این شرایط رقیق، احتمال برخورد تصادفی و کلوخه شدن ذرات کاهش می‌یابد و هر ذره به صورت مستقل و کروی رشد می‌کند. این میکروسفر‌های یکنواخت در کالیبراسیون دستگاه‌های اندازه‌گیری و ساخت ستون‌های جداسازی دقیق کاربرد دارند.

پلی(N-ایزوپروپیل آکریل آمید) یا PNIPAM، معروف‌ترین پلیمر هوشمند حساس به دما است. این پلیمر در دمای اتاق در آب محلول است، اما وقتی دما از ۳۲ درجه سانتی‌گراد (LCST) بالاتر می‌رود، تغییر فاز داده و نامحلول می‌شود. این ویژگی دقیقاً منطبق بر اصول پلیمریزاسیون رسوبی است.

ما برای سنتز نانوژل‌های PNIPAM، واکنش را در دمایی بالاتر از دمای LCST (مثلاً ۷۰ درجه سانتی‌گراد) در آب انجام می‌دهیم. در این دما، زنجیره‌های در حال رشد به سرعت رسوب می‌کنند و ذرات کروی تشکیل می‌دهند. به محض اینکه واکنش تمام شود و دما را پایین بیاوریم، این ذرات دوباره آب جذب کرده و متورم می‌شوند، اما حل نمی‌شوند (به دلیل وجود کراس‌لینک). این روشِ مبتنی بر پلیمریزاسیون رسوبی، ساده‌ترین و تمیزترین راه برای تولید نانوژل‌های هوشمند است.

در سیستم‌های دارورسانی نوین (DDS)، خلوص حامل دارو اهمیت حیاتی دارد. هرگونه ماده شیمیایی اضافی روی سطح ذره می‌تواند باعث واکنش سیستم ایمنی بدن شود. از آنجا که پلیمریزاسیون رسوبی ذراتی با سطح “Surfactant-free” تولید می‌کند، گزینه‌ای ایده‌آل برای کاربردهای زیستی است.

ما می‌توانیم دارو را در حین فرآیند پلیمریزاسیون رسوبی درون شبکه پلیمری کپسوله کنیم، یا پس از سنتز، دارو را در حفرات متخلخل ذرات بارگذاری نماییم. میکروسفر‌های حاصل از این روش، به دلیل نداشتن آلودگی‌های سطحی، زیست‌سازگاری بالایی دارند و نرخ رهایش دارو از آن‌ها به دلیل ساختار منظم شبکه، قابل پیش‌بینی و کنترل‌شده است.

در مهندسی مواد، خواص نهایی پودر پلیمری (مانند چگالی توده، جریان‌پذیری و سطح ویژه) مستقیماً به «مورفولوژی» یا شکل هندسی ذرات وابسته است. برخلاف روش سوسپانسیونی که شکل ذره عمدتاً کپی شکل قطره مونومر است، در پلیمریزاسیون رسوبی شکل نهایی حاصل تعامل پیچیده بین سینتیک واکنش و دینامیک سیالات است. ما در این بخش پارامترهای عملیاتی را بررسی می‌کنیم که به مهندسین اجازه می‌دهد معماری ذره را در این فرآیند طراحی کنند.

اگرچه در پلیمریزاسیون رسوبی اندازه اولیه ذرات توسط ترمودینامیک (هسته‌زایی) تعیین می‌شود، اما سرعت هم‌زدن (Agitation Speed) نقش حیاتی در جلوگیری از کلوخه شدن (Agglomeration) ثانویه دارد. در این سیستم‌ها، ما به یک «آستانه برشی» نیاز داریم.

اگر سرعت همزن در راکتور پلیمریزاسیون رسوبی کمتر از حد لازم باشد، ذرات سنگین‌شده ته‌نشین می‌شوند و در کف راکتور کیک پلیمری سخت تشکیل می‌دهند. از طرف دیگر، اگر سرعت هم‌زدن بیش از حد بالا باشد، تنش برشی (Shear Stress) شدید باعث برخورد پرانرژی ذرات نرم به یکدیگر و تغییر شکل آن‌ها از کروی به توده‌های نامنظم می‌شود. بنابراین، یافتن دور بهینه همزن که تنها ذرات را در حالت تعلیق نگه دارد بدون اینکه به آن‌ها آسیب بزند، نکته کلیدی در حفظ کرویت ذرات در پلیمریزاسیون رسوبی است.

غلظت آغازگر (Initiator Concentration) نه تنها بر سرعت واکنش، بلکه بر ساختار داخلی و تخلخل ذرات در پلیمریزاسیون رسوبی اثرگذار است. رابطه بین غلظت آغازگر و اندازه ذرات معمولاً معکوس است.

افزایش غلظت آغازگر باعث تولید تعداد بیشتری رادیکال آزاد در لحظه شروع می‌شود. این یعنی تعداد هسته‌های اولیه (Nuclei) در فاز حلال افزایش می‌یابد. وقتی تعداد هسته‌ها زیاد شود، مونومر موجود بین تعداد بیشتری ذره تقسیم می‌شود و در نتیجه اندازه نهایی هر ذره در پلیمریزاسیون رسوبی کاهش می‌یابد. علاوه بر این، سرعت بالای پلیمریزاسیون باعث می‌شود که زنجیرها فرصت کافی برای آرایش منظم و فشرده نداشته باشند، که این امر می‌تواند منجر به افزایش تخلخل و کاهش دانسیته ذرات شود.

یکی از تکنیک‌های پیشرفته در مهندسی ذرات، ساخت ساختارهای «هسته-پوسته» (Core-Shell) یا ذرات توخالی (Hollow Particles) است. پلیمریزاسیون رسوبی ابزاری قدرتمند برای این کار است.

در این روش، ما می‌توانیم فرآیند را در دو مرحله انجام دهیم. ابتدا با روش پلیمریزاسیون رسوبی یک هسته پلیمری (مثلاً از جنس پلی‌استایرن) می‌سازیم. سپس در مرحله دوم، مونومر دیگری (مثلاً دارای عامل اتصال عرضی) را اضافه می‌کنیم که روی سطح این هسته رسوب کرده و یک پوسته سخت تشکیل می‌دهد. اگر هسته اولیه را با یک حلال مناسب حل کنیم و خارج نماییم، پوسته باقی می‌ماند و یک کپسول پلیمری توخالی به دست می‌آید. این تکنیک در ساخت حامل‌های دارو و رنگدانه‌های سفید (Opacifiers) کاربرد گسترده‌ای دارد.

عملیاتی کردن یک فرآیند شیمیایی در مقیاس صنعتی، همواره با مشکلاتی روبرو است که در مقیاس آزمایشگاهی دیده نمی‌شوند. در پلیمریزاسیون رسوبی، تبدیل شدن فاز مایع به دوغاب جامد-مایع، چالش‌های مهندسی خاصی را در زمینه انتقال جرم، انتقال حرارت و جابجایی سیال ایجاد می‌کند. ما در این بخش، راهکارهای عملیاتی برای غلبه بر این موانع در پلنت‌های تولیدی را بررسی می‌کنیم.

یکی از رایج‌ترین مشکلات در واحدهای تولیدی پلیمریزاسیون رسوبی، تشکیل لایه پلیمری روی دیواره‌های داخلی راکتور و تیغه‌های همزن است که به آن “Fouling” یا گرفتگی می‌گوییم. این لایه مانند عایق حرارتی عمل کرده و راندمان خنک‌سازی را کاهش می‌دهد.

علت اصلی این پدیده، چسبنده بودن ذرات پلیمری در لحظات اولیه تشکیل (قبل از سخت شدن کامل) یا وجود بارهای الکترواستاتیک ساکن است. برای رفع این مشکل در سیستم‌های پلیمریزاسیون رسوبی، ما از راکتورهایی با سطح داخلی بسیار صیقلی (Electropolished) یا پوشش‌های شیشه‌ای (Glass-lined) استفاده می‌کنیم تا چسبندگی فیزیکی به حداقل برسد. همچنین، تزریق مداوم مقادیر کمی از عوامل ضدگرفتگی (Anti-fouling agents) که کشش سطحی دیواره را تغییر می‌دهند، یک روش استاندارد صنعتی است.

ماهیت محصول پلیمریزاسیون رسوبی، ذرات جامدی است که چگالی آن‌ها معمولاً بیشتر از حلال است و تمایل به ته‌نشینی سریع دارند. اگر طراحی همزن (Agitator) صحیح نباشد، ذرات در کف راکتور جمع شده و واکنش ناقص می‌ماند.

در طراحی راکتورهای پلیمریزاسیون رسوبی، ما از همزن‌هایی استفاده می‌کنیم که جریان محوری (Axial Flow) قوی ایجاد کنند، مانند پره‌های توربینی شیب‌دار (Pitched Blade Turbine) یا پروانه‌های هیدروفویل. این نوع پره‌ها جریان سیال را به سمت کف راکتور می‌فرستند و ذرات را بلند می‌کنند (Suspension). نکته مهندسی اینجاست که سرعت چرخش باید دقیقاً محاسبه شود؛ سرعت کم باعث ته‌نشینی می‌شود و سرعت زیاد ممکن است ذرات تردِ حاصل از پلیمریزاسیون رسوبی را خرد کند (Attrition).

واکنش‌های پلیمریزاسیون ذاتاً گرمازا هستند. در پلیمریزاسیون رسوبی، با تشکیل فاز جامد، ویسکوزیته دوغاب افزایش می‌یابد و رفتار جریان از حالت نیوتنی خارج می‌شود. این تغییرات باعث افت ضریب انتقال حرارت ($U$) می‌شود.

چالش اصلی زمانی رخ می‌دهد که “اثر ژل” باعث افزایش ناگهانی سرعت واکنش و تولید گرمای لحظه‌ای (Heat Spike) شود. در راکتورهای صنعتی پلیمریزاسیون رسوبی، استفاده از ژاکت حرارتی به تنهایی کافی نیست. ما معمولاً از سیستم‌های خنک‌کننده رفلاکس (Reflux Condenser) استفاده می‌کنیم. در این روش، گرمای واکنش صرف تبخیر حلال می‌شود؛ بخارات حلال در کندانسور مایع شده و به راکتور برمی‌گردند. این مکانیزمِ خودتنظیم، کارآمدترین روش برای کنترل دمای واکنش‌های گرمازای پلیمریزاسیون رسوبی است.

پس از پایان واکنش پلیمریزاسیون رسوبی، ما با یک مخلوط دوغابی روبرو هستیم که باید به پودر خشک تبدیل شود. مرحله جداسازی جامد از مایع (Solid-Liquid Separation) باید به گونه‌ای انجام شود که ذرات به هم نچسبند.

برای جداسازی اولیه، معمولاً از سانتریفیوژهای دکانتر (Decanter Centrifuges) یا فیلتر پرس استفاده می‌شود. اما مرحله حساس، خشک کردن است. ذرات حاصل از پلیمریزاسیون رسوبی اغلب دارای حلال به دام افتاده در منافذ خود هستند. استفاده از خشک‌کن‌های بستر سیال (Fluidized Bed Dryers) بهترین گزینه صنعتی است، زیرا با معلق نگه داشتن ذرات در جریان هوای گرم، از کلوخه شدن آن‌ها جلوگیری می‌کند و حلال باقی‌مانده را به طور کامل خارج می‌سازد.

اگرچه بسیاری از مقالات علمی بر کاربردهای آزمایشگاهی و نانوتکنولوژی تمرکز دارند، اما پلیمریزاسیون رسوبی سهم قابل توجهی در تولید محصولات پتروشیمی با تناژ بالا دارد. در صنعت، هر جا که نیاز به پلیمر با خلوص بالا یا مورفولوژی خاص پودری باشد و جداسازی آسان مد نظر باشد، این روش جایگزین سیستم‌های امولسیونی و سوسپانسیونی می‌شود. در این بخش، سه مورد از مهم‌ترین محصولات تجاری تولید شده با تکنیک پلیمریزاسیون رسوبی را بررسی می‌کنیم.

پلی‌وینیل کلراید (PVC) یکی از پرمصرف‌ترین پلاستیک‌های جهان است. در روش تولید «جرمی» یا «توده‌ای» (Mass/Bulk PVC)، ما عملاً از یک سیستم پلیمریزاسیون رسوبی استفاده می‌کنیم. در این فرآیند، هیچ حلال خارجی یا آبی وجود ندارد؛ بلکه خودِ مونومر وینیل کلراید مایع (VCM) نقش حلال را ایفا می‌کند.

نکته فنی اینجاست که مونومر VCM حلال خوبی برای خودش است، اما پلیمر PVC در آن نامحلول است. بنابراین، با شروع واکنش، زنجیره‌های PVC تشکیل شده و بلافاصله رسوب می‌کنند. محصول نهایی این فرآیند پلیمریزاسیون رسوبی، رزینی است که فاقد هرگونه پوسته محافظ (Pericellular membrane) ناشی از عوامل تعلیق‌کننده است. این ویژگی باعث می‌شود که PVC توده‌ای شفافیت بسیار بالایی داشته باشد و سرعت جذب نرم‌کننده (Plasticizer absorption) در آن به دلیل ساختار متخلخل، بسیار سریع‌تر از PVC سوسپانسیونی باشد.

تولید الیاف کربن با کیفیت بالا، نیازمند یک پیش‌ساز (Precursor) بسیار خالص از جنس پلی‌آکریلونیتریل (PAN) است. روش اصلی سنتز این پلیمر در صنعت، پلیمریزاسیون رسوبی در محیط آبی است. آکریلونیتریل تا حدود ۷ درصد در آب حل می‌شود، اما پلیمر آن (PAN) در آب نامحلول است.

ما با انجام واکنش در آب، از مزیت پلیمریزاسیون رسوبی بهره می‌بریم: پلیمر به محض تشکیل رسوب می‌کند و از محیط واکنش خارج می‌شود. این خروج سریع از فاز مایع، مانع از شاخه‌دار شدن زنجیره‌ها یا اکسیداسیون زودرس می‌شود. ذرات رسوب‌کرده سپس شسته و خشک می‌شوند تا ریسیده شوند. یکنواختی وزن مولکولی حاصل از پلیمریزاسیون رسوبی، استحکام کششی الیاف کربن نهایی را تضمین می‌کند.

کوپلیمرهای وینیل کلراید و وینیل استات (VC/VAc) کاربرد گسترده‌ای در صنایع رنگ، جوهر چاپ و چسب دارند. برای تولید این مواد با توزیع ترکیب درصدی یکنواخت (Compositional Homogeneity)، روش پلیمریزاسیون رسوبی بسیار کارآمد است.

در این فرآیند، ما از حلالی استفاده می‌کنیم (مانند هگزان یا متانول) که هر دو مونومر را حل می‌کند اما کوپلیمر حاصل در آن نامحلول است. مزیت استفاده از پلیمریزاسیون رسوبی در اینجا، جلوگیری از چسبناک شدن محصول است. در روش‌های محلولی، ویسکوزیته با پیشرفت واکنش به شدت بالا می‌رود و تخلیه راکتور دشوار می‌شود؛ اما در روش رسوبی، محصول به صورت دوغاب سیال باقی می‌ماند و کنترل دما و اختلاط تا پایان واکنش آسان است.

https://omidomranco.com/abVB3Z
کپی آدرس