فرآیند پلی‌کربنات‌سازی؛ روش‌های تولید، شیمی واکنش و ساخت راکتور

پلی‌کربنات (PC) به دلیل ترکیب خواص مکانیکی عالی و شفافیت نوری، جایگاهی ویژه در میان پلاستیک‌های مهندسی دارد. اما دستیابی به این شفافیت شیشه‌مانند در مقیاس صنعتی، چالش بزرگی است. فرآیند پلی‌کربنات‌سازی برخلاف بسیاری از پلیمرهای معمول، مهندسین را بر سر دو راهی دشواری قرار می‌دهد: انتخاب بین روش سنتی «حلال» که درگیر خوردگی شدید و مواد سمی است، یا روش مدرن «ذوبی» که نیازمند مدیریت دماهای بالا و ویسکوزیته سنگین است.

ما در طراحی و ساخت خطوط تولید، همواره با این واقعیت روبرو هستیم که کوچکترین ناخالصی فلزی یا تغییر رنگ در راکتور، ارزش محصول را به شدت کاهش می‌دهد و آن را از گرید نوری (Optical) خارج می‌کند. ساخت راکتور پلی‌کربنات‌سازی، چه از نوع مخازن گلس‌لایند مقاوم به اسید و چه از نوع راکتورهای دیسکی برای فرآیند بدون حلال، نیازمند دقت متالورژیکی و مکانیکی بسیار بالایی است. در این مقاله، ما اصول دقیق شیمیایی، تفاوت‌های تکنولوژیک روش‌ها و استانداردهای ساخت ماشین‌آلات مورد نیاز برای تولید رزین شفاف را بررسی می‌کنیم.

آنچه در این مطلب می‌خوانید :

برای انتخاب صحیح ماشین‌آلات، ابتدا باید ماهیت ماده‌ای که قصد تولید آن را داریم، بررسی کنیم. پلی‌کربنات (PC) یک پلیمر ترموپلاستیک آمورف است که از تکرار گروه‌های کربنات ($-O-CO-O-$) در زنجیره اصلی تشکیل شده است. فرآیند پلی‌کربنات‌سازی در واقع یک واکنش پلی‌کندانسیشن (تراکمی) است که می‌تواند از مسیرهای شیمیایی متفاوتی انجام شود. انتخاب مسیر تولید، مستقیماً نوع راکتور (تحت فشار یا خلاء) و متریال ساخت (مقاوم به اسید یا دما) را تعیین می‌کند.

ماده اولیه اصلی در تمام روش‌های تولید PC، ترکیبی آروماتیک به نام «بیس‌فنول آ» (Bisphenol A) است. ساختار سخت و حلقوی BPA، عامل مقاومت حرارتی و استحکام مکانیکی بالای پلی‌کربنات است. در طی واکنش، دو گروه هیدروکسیل ($-OH$) در دو سر مولکول BPA با یک منبع کربنات واکنش می‌دهند تا زنجیره پلیمری شکل بگیرد:

$$n(C_{15}H_{16}O_2) + n(COCl_2) \rightarrow [C_{16}H_{14}O_3]_n + 2n(HCl)$$

در معادله بالا (روش فسژن)، اسید هیدروکلریک به عنوان محصول جانبی تولید می‌شود که عامل اصلی خوردگی در راکتور پلی‌کربنات‌سازی است. کنترل دقیق نسبت مولی BPA به منبع کربنات، وزن مولکولی و خواص ضربه‌پذیری محصول نهایی را مشخص می‌سازد.

ما در صنعت با دو تکنولوژی متفاوت برای اجرای این واکنش روبرو هستیم:

۱. روش بین‌سطحی (Interfacial):

این روش که بیش از ۸۰ درصد ظرفیت تولید جهانی را شامل می‌شود، در دمای پایین (کمتر از ۴۰ درجه سانتی‌گراد) انجام می‌گردد. واکنش در فصل مشترک دو فاز مایع رخ می‌دهد: فاز آلی (حلال متیلن کلراید حاوی پلیمر) و فاز آبی (حاوی سود و کاتالیزور). در این روش از گاز فسژن استفاده می‌شود. ویژگی این روش، تولید پلیمر با وزن مولکولی بالا در شرایط ملایم حرارتی است.

۲. روش ذوبی (Melt Process):

این روش مدرن و «بدون فسژن» است. واکنش بین BPA مذاب و دی‌فنیل کربنات (DPC) در دمای بالا (تا ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد) و تحت خلاء انجام می‌شود. در اینجا حلالی وجود ندارد، بنابراین ابعاد راکتورها کوچکتر است، اما ویسکوزیته مذاب بسیار بالاست و نیاز به طراحی همزن‌های خاص دارد.

از آنجا که پلی‌کربنات کاربرد وسیعی به جای شیشه دارد، «درصد عبور نور» (Light Transmission) پارامتر اصلی کیفیت است. در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی، هرگونه ناخالصی فلزی (حاصل از خوردگی راکتور)، ذرات سوخته یا باقی‌مانده نمک‌ها، باعث کدر شدن یا زرد شدن رزین می‌شود.

طراحی خط تولید باید به گونه‌ای باشد که پلیمر مذاب کمترین زمان اقامت را در نقاط داغ داشته باشد. همچنین استفاده از سیستم‌های فیلتراسیون میکرونی در انتهای خط برای حذف ذرات ژل (Gel Particles) ضروری است. خریدارانی که مواد را برای تولید دیسک‌های نوری یا لنز چراغ خودرو تهیه می‌کنند، حساسیت بالایی روی «شاخص زردی» (YI) دارند و راکتورها باید توانایی تولید محصولی با YI زیر ۲ را داشته باشند.

برای درک الزامات طراحی راکتور در روش متداول تولید پلی‌کربنات، باید به عمق واکنش‌های شیمیایی آن بپردازیم. روش «پلیمریزاسیون بین‌سطحی» (Interfacial Polymerization) بر پایه واکنش بین نمک سدیمی بیس‌فنول آ (محلول در آب) و گاز فسژن (محلول در حلال آلی) استوار است. در این فرآیند، زنجیره پلیمری در فصل مشترک دو مایع غیرقابل اختلاط تشکیل می‌شود. ما در اینجا جزئیات این مکانیزم پیچیده و نقش مواد شیمیایی درگیر را بررسی می‌کنیم.

در این روش، واکنش‌دهنده‌ها در یک فاز واحد قرار ندارند. ابتدا بیس‌فنول آ (BPA) را در محلول سود سوزآور (NaOH) حل می‌کنیم تا نمک «سدیم بیس‌فنولات» تشکیل شود که در آب محلول است. از سوی دیگر، گاز فسژن ($COCl_2$) را وارد حلال آلی می‌کنیم.

زمانی که این دو محلول در راکتور پلی‌کربنات‌سازی مخلوط می‌شوند، واکنش اصلی در سطح تماس قطرات رخ می‌دهد:

$$n NaO-C_{15}H_{16}-ONa + n COCl_2 \rightarrow [C_{16}H_{14}O_3]_n + 2n NaCl$$

از آنجا که پلی‌کربنات تولید شده در آب نامحلول است، بلافاصله وارد فاز آلی می‌شود. این انتقال جرم مداوم نیازمند همزنی قدرتمند است تا سطح تماس بین فاز آبی و آلی را به حداکثر برساند و از توقف واکنش جلوگیری کند.

انتخاب حلال در این فرآیند یک پارامتر مهندسی کلیدی است. حلال باید بتواند هم فسژن و هم پلی‌کربنات با وزن مولکولی بالا را در خود حل کند. استاندارد جهانی برای این منظور، «متیلن کلراید» (Dichloromethane) است. اگر پلیمر در حلال حل نشود، رسوب کرده و وزن مولکولی آن پایین می‌ماند.

برای تسریع واکنش و تکمیل پلیمریزاسیون، ما از کاتالیزورهای «آمین نوع سوم» (مانند تری‌اتیل‌آمین) استفاده می‌کنیم. این کاتالیزور با تشکیل کمپلکس‌های واسط فعال، سرعت واکنش بین گروه‌های کلروفرمات و فنولات را افزایش می‌دهد. کنترل دقیق غلظت کاتالیزور در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی ضروری است، زیرا مقدار اضافی آن باعث زرد شدن محصول می‌شود.

طی واکنش پلیمریزاسیون، اسید هیدروکلریک (HCl) تولید می‌شود که بلافاصله با سود موجود در فاز آبی خنثی شده و نمک طعام (NaCl) تولید می‌کند. این خنثی‌سازی باعث مصرف سود و کاهش pH محیط می‌شود.

حفظ pH بین ۱۰ تا ۱۲ برای پایداری نمک بیس‌فنولات الزامی است. اگر pH افت کند، بیس‌فنول آ به صورت جامد رسوب کرده و واکنش متوقف می‌شود. از طرفی، pH بسیار بالا منجر به هیدرولیز فسژن و هدررفت مواد اولیه می‌گردد. سیستم‌های کنترل اتوماتیک ما با تزریق مداوم سود، pH را در نقطه بهینه نگه می‌دارند. در انتهای واکنش، مخلوط دوفازی باید وارد تجهیزات جداسازی (Settler) شود تا فاز آلی حاوی پلیمر از فاز آبی حاوی نمک جدا گردد.

یکی از چالش‌های مهندسی که هزینه سرمایه‌گذاری (CAPEX) در روش تولید بین‌سطحی را افزایش می‌دهد، ماهیت به شدت خورنده مواد درگیر در واکنش است. در راکتور پلی‌کربنات‌سازی، ما با ترکیبی از گاز سمی فسژن، حلال آلی، آب نمک و محیط قلیایی روبرو هستیم. فولادهای ضدزنگ معمولی (حتی گرید ۳۱۶) در برابر این کوکتل شیمیایی دوام نمی‌آورند و به سرعت دچار سوراخ‌شدگی (Pitting) می‌شوند. در این بخش، متریال و طراحی مکانیکی خاص این تجهیزات را بررسی می‌کنیم.

اگرچه محیط واکنش قلیایی است، اما واکنش هیدرولیز فسژن و محصولات جانبی کلردار، پتانسیل خوردگی بالایی ایجاد می‌کنند. یون کلر ($Cl^-$) دشمن اصلی فولاد است و باعث «خوردگی تنشی» (Stress Corrosion Cracking) در نقاط جوشکاری شده می‌شود.

علاوه بر این، نفوذ یون‌های کلر به بافت میکروسکوپی فلز، باعث آلودگی محصول نهایی با یون‌های آهن ($Fe^{3+}$) می‌شود. حتی مقدار بسیار ناچیز آهن (در حد چند ppm)، رنگ پلی‌کربنات شفاف را به زرد متمایل می‌کند و شفافیت نوری را از بین می‌برد. بنابراین، انتخاب متریال در ساخت راکتور پلی‌کربنات‌سازی تنها بحث طول عمر دستگاه نیست، بلکه شرط لازم برای تولید گرید نوری است.

برای مقابله با این محیط خورنده، ما دو راهکار استاندارد در ساخت تجهیزات داریم:

۱. راکتورهای گلس‌لایند (شیشه‌اندود):

این گزینه متداول‌ترین انتخاب برای بدنه راکتورهای بچ یا مخازن همگن‌سازی است. در این روش، لایه‌ای از شیشه مقاوم به اسید و قلیا روی بدنه فولادی پاشیده و در کوره پخته می‌شود. سطح صیقلی شیشه نه تنها در برابر خوردگی مقاوم است، بلکه از چسبیدن پلیمر به بدنه نیز جلوگیری می‌کند.

۲. آلیاژهای پایه نیکل (مانند Hastelloy C-276)

برای قطعاتی که تحت تنش مکانیکی بالا هستند (مثل شفت همزن، ایمپلرها و کویل‌های داخلی) که پوشش شیشه ممکن است ترک بردارد، ما از آلیاژهای گران‌قیمت هستلوی استفاده می‌کنیم. این آلیاژها مقاومت فوق‌العاده‌ای در برابر یون کلر و محیط‌های اکسیدکننده در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی دارند.

همان‌طور که در بخش شیمی اشاره شد، واکنش در مرز بین آب و حلال متیلن کلراید رخ می‌دهد. اگر همزن نتواند این دو فاز را به قطرات ریز تبدیل کند (Emulsification)، سطح تماس کم شده و واکنش ناقص می‌ماند.

ما در طراحی راکتور پلی‌کربنات‌سازی، از همزن‌های دور بالا با پروانه‌های توربینی (Rushton Turbine) یا دیسکی دندانه‌دار استفاده می‌کنیم. این پروانه‌ها نیروی برشی (Shear Force) زیادی ایجاد می‌کنند که قطرات فاز آلی را در فاز آبی پخش می‌کند. همچنین نصب بافل‌ها (Baffles) روی دیواره راکتور ضروری است تا از گردابی شدن جریان جلوگیری شود و اختلاط عمودی بهبود یابد. در راکتورهای گلس‌لایند، بافل‌ها نیز باید دارای پوشش شیشه‌ای باشند یا از جنس سرامیک‌های مهندسی ساخته شوند.

در حالی که روش بین‌سطحی برای تولید انبوه پلی‌کربنات با وزن مولکولی بالا کارآمد است، نگرانی‌های ایمنی مربوط به گاز فسژن و حلال‌های کلردار، صنعت را به سمت توسعه تکنولوژی‌های «سبز» سوق داده است. روش «ترانس‌استریفیکاسیون ذوبی» (Melt Transesterification) پاسخ مهندسی به این نیاز است. در این فرآیند، پلیمریزاسیون در فاز مذاب و بدون حضور حلال انجام می‌شود. ما در این بخش، اصول شیمیایی و تفاوت‌های عملیاتی این روش مدرن را بررسی می‌کنیم.

تفاوت بنیادی این روش، حذف کامل گاز فسژن و حلال متیلن کلراید از معادله تولید است. به جای فسژن، ما از یک پیش‌ماده آلی ایمن‌تر به نام «دی‌فنیل کربنات» (DPC) استفاده می‌کنیم. واکنش بین بیس‌فنول آ (BPA) و DPC در دمای بالا (بین ۱۸۰ تا ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد) رخ می‌دهد:

$$n(BPA) + (n+1)DPC \rightleftharpoons PC + 2n(Phenol)$$

در این فرآیند، مواد اولیه به صورت مذاب وارد راکتور پلی‌کربنات‌سازی می‌شوند. از آنجا که حلالی وجود ندارد، حجم راکتورها نسبت به روش بین‌سطحی کوچکتر است و نیازی به تجهیزات عظیم جداسازی فاز و بازیافت حلال نیست. این سادگی فرآیندی، هزینه‌های سرمایه‌گذاری ثابت (CAPEX) را کاهش می‌دهد.

چالش اصلی مهندسی در روش ذوبی، ماهیت «تعادلی و برگشت‌پذیر» واکنش است. همان‌طور که در معادله بالا دیده می‌شود، محصول جانبی این واکنش «فنول» است. اگر فنول در محیط واکنش باقی بماند، تعادل به سمت چپ (مواد اولیه) برمی‌گردد و زنجیره پلیمری رشد نمی‌کند.

برای دستیابی به پلی‌کربنات با وزن مولکولی بالا، فنول تولید شده باید فوراً و به طور مداوم از محیط خارج شود. این کار با اعمال خلاء و افزایش دما انجام می‌گیرد. اما با پیشرفت واکنش و افزایش طول زنجیره، ویسکوزیته مذاب به شدت بالا می‌رود و خروج حباب‌های بخار فنول از داخل سیال ویسکوز دشوار می‌شود. طراحی راکتورهای انتهایی خط (Finisher) باید دقیقاً بر اساس همین نیاز به ایجاد سطح تماس بالا برای تبخیر فنول انجام شود.

بزرگترین مزیت تجاری این روش، حذف ریسک‌های مرگبار مرتبط با نشت فسژن است. کارخانه‌هایی که از روش ذوبی استفاده می‌کنند، نیازی به سیستم‌های پیچیده خنثی‌سازی گازهای سمی و پناهگاه‌های اضطراری ندارند و اخذ مجوزهای زیست‌محیطی برای آن‌ها ساده‌تر است.

علاوه بر ایمنی، محصول نهایی این روش عاری از هرگونه آلودگی کلر (Cl-free) است. عدم وجود کلر باعث می‌شود پایداری حرارتی پلی‌کربنات بهبود یابد و خوردگی قالب‌های تزریق در کارخانه مشتری کاهش پیدا کند. همچنین، فنول بازیابی شده از فرآیند پلی‌کربنات‌سازی، ماده‌ای ارزشمند است که می‌توان آن را خالص‌سازی کرد و مجدداً برای تولید مواد اولیه (مانند DPC یا خود BPA) به کار برد.

در روش ذوبی، برخلاف روش حلالی که ویسکوزیته توسط حلال پایین نگه داشته می‌شود، ما با توده مذاب خالص پلیمر سروکار داریم. با پیشرفت واکنش و افزایش وزن مولکولی، رفتار سیال به شدت تغییر می‌کند و تبدیل به ماده‌ای بسیار چسبناک و سخت‌گذر می‌شود. راکتورهای معمولی مخزنی (CSTR) در این شرایط کارایی لازم را ندارند. پاسخ مهندسی ما به این محدودیت فیزیکی، استفاده از راکتورهای افقی خاصی است که توانایی به حداکثر رساندن سطح تبادل جرم را دارند.

در مراحل ابتدایی واکنش (الیگومریزاسیون)، ویسکوزیته پایین است و خروج بخارات فنول به سادگی انجام می‌شود. اما در مرحله نهایی (Finishing)، ویسکوزیته مذاب می‌تواند به اعداد بسیار بالایی (بیش از ۱۰,۰۰۰ پواز) برسد. در این حالت، نفوذ مولکولی فنول از عمق سیال به سطح، بسیار کند می‌شود.

اگر از همزن‌های معمولی استفاده کنیم، فقط لایه رویی در معرض خلاء قرار می‌گیرد و فنول حبس شده در لایه‌های زیرین، مانع پیشرفت واکنش می‌شود. این پدیده باعث توقف رشد زنجیره و نرسیدن به خواص مکانیکی مطلوب می‌گردد. بنابراین، هدف اصلی طراحی در راکتور پلی‌کربنات‌سازی نهایی، ایجاد «نوسازی سطح» (Surface Renewal) مداوم است.

برای حل مشکل نفوذ، ما از راکتورهای افقی «دیسکی» یا «قفسه‌ای» (Cage Type) استفاده می‌کنیم. در این تجهیزات، تعدادی دیسک مشبک، پره یا حلقوی روی یک شفت افقی قطور نصب شده‌اند که با سرعت پایین می‌چرخند.

نحوه عملکرد بدین صورت است که با چرخش دیسک‌ها، لایه نازکی از پلیمر مذاب (Film) از حوضچه پایین برداشته شده و به فضای بالای راکتور (که تحت خلاء است) آورده می‌شود. در این حالت، سطح تماس مذاب با خلاء افزایش می‌یابد و فنول به سرعت تبخیر می‌گردد. طراحی هندسی دیسک‌ها در این نوع از راکتور پلی‌کربنات‌سازی باید به گونه‌ای باشد که ضمن ایجاد فیلم نازک، حرکت محوری (Plug Flow) مواد را به سمت خروجی تسهیل کند.

چرخاندن دیسک‌ها در داخل ماده‌ای با قوام بسیار بالا، نیازمند نیروی گشتاور (Torque) زیادی است. شفت اصلی این راکتورها باید از آلیاژهای مقاوم به خستگی و خمش ساخته شود تا در برابر تنش‌های مکانیکی مداوم تاب نیاورد.

سیستم محرک (Drive System) شامل الکتروموتورهای سنگین و گیربکس‌های صنعتی با ضریب اطمینان بالا است. یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های ساخت این تجهیزات، سیستم آب‌بندی (Sealing) شفت است. سیل‌ها باید بتوانند خلاء عمیق (کمتر از ۱ میلی‌بار) را در دمای ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد حفظ کنند و همزمان از نشت هوا به داخل فرآیند پلی‌کربنات‌سازی (که باعث اکسیداسیون و زردی می‌شود) جلوگیری نمایند. استفاده از سیل‌های مکانیکی دوبل با سیستم خنک‌کاری و نشت‌بند نیتروژن، راهکار استاندارد در این ماشین‌آلات است.

در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی به روش ذوبی، تنها افزایش دما و استفاده از کاتالیزور برای پیشبرد واکنش کافی نیست. موتور محرک اصلی که واکنش را به سمت تشکیل زنجیره‌های بلند پلیمری سوق می‌دهد، اختلاف فشار است. بدون یک سیستم خلاء قدرتمند و مهندسی شده، راکتورهای گران‌قیمت ما تنها قادر به تولید الیگومرهای کم‌ارزش خواهند بود. در این بخش، مکانیزم جداسازی محصولات جانبی فرار را بررسی می‌کنیم.

واکنش بین دی‌فنیل کربنات و بیس‌فنول آ، یک واکنش تعادلی است. طبق اصل لوشاتلیه، برای اینکه واکنش به سمت راست (تولید پلیمر) پیش برود، باید غلظت محصولات در محیط واکنش کاهش یابد. محصول جانبی در اینجا «فنول» است.

در مراحل اولیه پلیمریزاسیون، فشار راکتور به تدریج از فشار اتمسفر به حدود ۲۰ میلی‌بار کاهش می‌یابد. اما در مرحله نهایی (Finishing) که غلظت گروه‌های انتهایی کم می‌شود و ویسکوزیته بالاست، خروج آخرین مولکول‌های فنول بسیار دشوار می‌گردد. در این مرحله، فشار داخل راکتور پلی‌کربنات‌سازی باید به کمتر از ۱ میلی‌بار (و گاهی تا ۰.۵ میلی‌بار) برسد. این سطح از خلاء، نقطه جوش فنول را به شدت کاهش داده و نیروی محرکه لازم برای خروج آن از فاز مذاب را فراهم می‌کند.

ایجاد و حفظ چنین خلاء عمیقی در مقیاس صنعتی، با استفاده از پمپ‌های مکانیکی معمولی امکان‌پذیر نیست، زیرا حجم بخارات فنول بسیار زیاد است و احتمال نفوذ بخارات خورنده به داخل پمپ وجود دارد.

طراحی استاندارد ما برای این بخش، استفاده از «سیستم‌های هیبریدی» است. این سیستم‌ها معمولاً ترکیبی از پمپ‌های روتس (Roots Blowers) به عنوان بوستر و «اجکتورهای بخار» (Steam Ejectors) چند مرحله‌ای هستند. اجکتورها قطعات متحرک ندارند و با استفاده از انرژی جنبشی جت بخار، گازها را مکش می‌کنند. این تجهیزات در برابر بخارات فنول مقاوم هستند و استهلاک مکانیکی ندارند. چیدمان صحیح اجکتورها و کندانسورهای میانی (Inter-condensers)، مصرف بخار را در واحد پلی‌کربنات‌سازی بهینه می‌کند.

بخارات مکیده شده از راکتور، عمدتاً فنول خالص هستند. رهاسازی یا سوزاندن این ماده، هم زیان اقتصادی دارد و هم آلودگی زیست‌محیطی ایجاد می‌کند. بنابراین، این بخارات باید مایع‌سازی (Condensation) شوند.

نکته فنی ظریف در طراحی کندانسورهای فنول، توجه به نقطه انجماد آن (۴۰.۵ درجه سانتی‌گراد) است. اگر آب خنک‌کننده خیلی سرد باشد، فنول روی لوله‌های مبدل یخ زده و مسیر را مسدود می‌کند (Freezing). ما در سیستم‌های پلی‌کربنات‌سازی، از کندانسورهای سطحی با کنترل دقیق دما (Tempered Water) استفاده می‌کنیم تا فنول به حالت مایع درآید ولی منجمد نشود. فنول مایع جمع‌آوری شده، پس از تصفیه جزئی، به عنوان ماده اولیه به واحد تولید دی‌فنیل کربنات یا بیس‌فنول آ بازگردانده می‌شود.

در روش تولید بین‌سطحی، خروجی راکتور پلی‌کربنات خالص نیست؛ بلکه امولسیونی پیچیده شامل محلول پلیمر در متیلن کلراید، آب نمک (NaCl)، سود واکنش نداده و بقایای کاتالیزور آمین است. برای تولید رزین با شفافیت شیشه (Optical Grade)، تمام این ناخالصی‌ها باید تا حد ppm حذف شوند. در این بخش، ماشین‌آلات جداسازی و شستشو را که وظیفه «تصفیه شیمیایی» را در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی بر عهده دارند، بررسی می‌کنیم.

اولین گام پس از واکنش، شکستن امولسیون و جدا کردن فاز آبی (آب نمک) از فاز آلی (پلیمر) است. جداسازی ثقلی در مخازن ته‌نشینی (Settlers) زمان‌بر است و راندمان پایینی دارد.

ما در خطوط صنعتی از «سانتریفیوژهای دیسکی» (Disk Stack Centrifuges) یا استخراج‌کننده‌های گریز از مرکز استفاده می‌کنیم. این تجهیزات با ایجاد نیروی گریز از مرکز بالا، دو مایع با دانسیته متفاوت را از هم جدا می‌کنند. فاز سنگین (آب نمک) به سمت دیواره رانده شده و تخلیه می‌شود، در حالی که فاز سبک (محلول پلیمر) از مرکز جمع‌آوری می‌گردد. کارایی این مرحله در پلی‌کربنات‌سازی تعیین‌کننده است، زیرا هر قطره آب نمک باقی‌مانده در فاز آلی، باعث کدر شدن محصول نهایی خواهد شد.

حذف فاز آبی به تنهایی کافی نیست. کاتالیزورهای آمینی و یون‌های سدیم هنوز در فاز آلی حل شده‌اند. برای حذف این موارد، محلول پلیمر باید طی چندین مرحله شستشو داده شود.

فرآیند استاندارد ما شامل یک «شستشوی اسیدی» (معمولاً با اسید کلریدریک رقیق) برای خنثی‌سازی و استخراج کاتالیزور، و سپس چندین مرحله شستشو با «آب دیونیزه» (DI Water) خالص است. این عملیات در ستون‌های استخراج یا میکسر-ستلرهای متوالی به صورت جریان مخالف (Counter-current) انجام می‌شود. معیار کنترل کیفیت در این بخش، هدایت الکتریکی آب خروجی است؛ تا زمانی که هدایت الکتریکی به نزدیک صفر نرسد، شستشو ادامه می‌یابد. وجود حتی مقادیر ناچیز یون کلر یا سدیم، پایداری حرارتی رزین حاصل از پلی‌کربنات‌سازی را در زمان ذوب‌ریسی از بین می‌برد.

پس از اطمینان از خلوص محلول، نوبت به جداسازی حلال متیلن کلراید و استحصال پلیمر جامد می‌رسد. این کار نباید به گونه‌ای انجام شود که به ساختار پلیمر آسیب حرارتی وارد شود.

تکنولوژی رایج، استفاده از سیستم‌های «تغلیظ سریع» (Flash Evaporation) و سپس «استریپینگ با بخار» (Steam Stripping) است. محلول پلیمر تحت فشار گرم شده و ناگهان وارد مخزنی با فشار پایین می‌شود. حلال فوراً تبخیر شده و پلیمر به صورت پودر سفید یا گرانول‌های متخلخل ته‌نشین می‌شود. بخارات حلال به سیستم بازیافت هدایت شده، کندانس می‌شوند و پس از آبگیری، دوباره به ابتدای خط پلی‌کربنات‌سازی بازمی‌گردند. طراحی دقیق مبدل‌های حرارتی در این بخش برای جلوگیری از هدررفت حلال گران‌قیمت و سمی، الزامی است.

صرف نظر از اینکه پلیمر از طریق روش حلال تولید شده باشد یا روش ذوبی، محصول خروجی قبل از تبدیل شدن به گرانول باید از یک مرحله پالایش فیزیکی نهایی عبور کند. در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی، حتی کوچکترین ذرات میکروسکوپی می‌توانند یک بچ کامل را از گرید نوری (Optical) به گرید عمومی (General Purpose) تنزل دهند که افت قیمت قابل توجهی دارد. ما در این بخش، سیستم‌های فیلتراسیون پیشرفته و اکسترودرهای تخلیه را بررسی می‌کنیم.

شفافیت پلی‌کربنات بزرگترین مزیت رقابتی آن است. اما در طول فرآیند تولید، دو نوع ناخالصی رایج ایجاد می‌شود:

  • ۱. نقاط سیاه (Black Specs): ذرات کربنیزه شده حاصل از تخریب حرارتی پلیمر در نقاط مرده راکتور یا اکسترودر.
  • ۲. ژل‌ها (Gels): ذرات شفاف اما با شکست نوری متفاوت که حاصل اتصالات عرضی (Cross-linking) ناخواسته هستند.

وجود این ذرات در کاربردهایی مثل تولید دیسک‌های نوری (CD/DVD) یا لنزهای دقیق، غیرقابل قبول است. بنابراین، در انتهای خط پلی‌کربنات‌سازی، مذاب باید با چنان دقتی فیلتر شود که ذرات بزرگتر از ۵ یا ۱۰ میکرون اجازه عبور پیدا نکنند.

استفاده از توری‌های معمولی (Screen Changers) تخت برای این سطح از فیلتراسیون مناسب نیست، زیرا سطح تماس کمی دارند و افت فشار بالایی ایجاد می‌کنند. افت فشار زیاد باعث افزایش دمای مذاب (به دلیل اصطکاک برشی) و تخریب پلیمر می‌شود.

راهکار استاندارد ما، استفاده از «فیلترهای شمعی» یا کندل (Candle Filters) است. در این مخازن، ده‌ها استوانه فیلتر متخلخل فلزی به صورت موازی نصب شده‌اند. این طراحی سطح فیلتراسیون را تا ۶۰ برابر نسبت به فیلترهای تخت افزایش می‌دهد. جریان مذاب در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی از بیرون به داخل شمع‌ها هدایت می‌شود و ناخالصی‌ها روی سطح بیرونی باقی می‌مانند. طراحی هیدرولیک این محفظه‌ها باید به گونه‌ای باشد که هیچ نقطه ساکنی (Stagnant Zone) برای ماندن و سوختن پلیمر وجود نداشته باشد.

در آخرین مرحله قبل از گرانول‌سازی، پلیمر مذاب وارد اکسترودر می‌شود. این اکسترودر در خطوط پلی‌کربنات‌سازی دو وظیفه اصلی دارد:

  • ۱. گازگیری نهایی (Devolatilization): اکسترودر مجهز به دریچه‌های خلاء (Vents) است تا آخرین بقایای حلال یا مونومر آزاد را خارج کند.
  • ۲. اختلاط افزودنی‌ها (Compounding): افزودنی‌های حساس مثل پایدارکننده‌های UV، آنتی‌اکسیدان‌ها و واکس‌های جداکننده از قالب (Mold Release Agents) در اینجا تزریق می‌شوند.

ما معمولاً از اکسترودرهای تک‌پیچ یا دوپیچ همسوگرد (Co-rotating Twin Screw) با L/D بالا استفاده می‌کنیم. طراحی مارپیچ (Screw Profile) باید برش ملایمی ایجاد کند تا دمای مذاب بیش از حد بالا نرود، اما اختلاط کاملی صورت گیرد تا افزودنی‌ها به صورت همگن در ماتریس پلی‌کربنات پخش شوند.

تبدیل مذاب فیلتر شده به گرانول‌های جامد، آخرین حلقه فیزیکی در زنجیره پلی‌کربنات‌سازی است. در این مرحله، کیفیت شیمیایی تثبیت شده، اما کیفیت فیزیکی (شکل ظاهری، ابعاد و رطوبت) تعیین می‌شود. گرانول‌های پلی‌کربنات باید دارای ابعاد یکنواخت، بدون لبه‌های تیز و عاری از هرگونه غبار باشند تا در فرآیندهای بعدی (تزریق یا اکستروژن ورق) خوراک‌دهی یکنواختی داشته باشند.

پلی‌کربنات یک پلیمر «رطوبت‌پسند» (Hygroscopic) است. اگرچه جذب آب آن نسبت به نایلون کمتر است، اما حساسیت آن به هیدرولیز در دمای بالا بسیار شدیدتر است. اگر چیپس پلی‌کربنات مرطوب وارد سیلندر تزریق شود، در دمای ۲۸۰ درجه سانتی‌گراد واکنش هیدرولیز رخ داده و زنجیره‌های پلیمری می‌شکنند. نتیجه این اتفاق، کاهش استحکام قطعه و ایجاد رگه‌های نقره‌ای (Silver Streaks) روی محصول است.

بنابراین، در خط پلی‌کربنات‌سازی، چیپس‌ها بلافاصله پس از تولید نباید در معرض هوای مرطوب قرار گیرند. سیستم انتقال مواد از گرانول‌ساز تا سیلوها باید کاملاً بسته (Closed Loop) و تحت جریان هوای خشک یا نیتروژن باشد. همچنین، وجود گرد و غبار پلیمری (Fines) باعث سوختگی سریع در اکسترودر مشتری می‌شود، لذا استفاده از سیستم‌های غبارگیر (Elutriators) در مسیر انتقال الزامی است.

برای برش پلیمر، دو تکنولوژی اصلی در صنعت پلی‌کربنات‌سازی کاربرد دارند:

۱. روش رشته‌ای (Strand Pelletizing):

این روش سنتی برای ظرفیت‌های پایین و متوسط استفاده می‌شود. رشته‌های مذاب از دای خارج شده، در حوضچه آب خنک می‌شوند و سپس توسط کاترهای دوار بریده می‌شوند. عیب این روش، احتمال شکستن رشته‌ها و تولید خاکه (Dust) در صورت خشک و شکننده شدن بیش از حد رشته‌هاست.

۲. روش واتر رینگ (Water Ring):

در این روش، برش مستقیماً روی سطح دای (Die Face) انجام می‌شود، اما برخلاف روش زیرآبی (Underwater)، تیغه‌ها در هوا می‌چرخند و گرانول‌های داغ بلافاصله به داخل پرده‌ای از آب که دور دای جریان دارد، پرتاب می‌شوند. این سیستم برای پلی‌کربنات که چسبندگی بالایی دارد، مناسب‌تر است زیرا تماس مستقیم تیغه و آب را حذف می‌کند و دمای دای پایدارتر می‌ماند. گرانول‌های حاصله عدسی‌شکل و یکنواخت هستند.

در یک واحد صنعتی بزرگ، ممکن است بین بچ‌های مختلف تولیدی یا در طول یک ران پیوسته، نوسانات جزئی در خواص (مانند MFI) ایجاد شود. برای تضمین یکنواختی محموله ارسالی به مشتری، گرانول‌ها ابتدا وارد سیلوهای عظیم «همگن‌ساز» (Blending Silos) می‌شوند.

این سیلوها با مکانیزم گردش داخلی ثقلی (Gravity Flow)، گرانول‌های تولید شده در ساعات مختلف را با هم مخلوط می‌کنند. پس از تایید واحد کنترل کیفیت، گرانول‌ها به واحد بسته‌بندی (Bagging) منتقل می‌شوند. در خطوط تولید گریدهای نوری (Optical Grade) در پلی‌کربنات‌سازی، کیسه‌های ۲۵ کیلویی یا جامبوبگ‌ها با پوشش آلومینیومی غیرقابل نفوذ استفاده می‌شوند و قبل از دوخت، هوای داخل کیسه تخلیه و با گاز نیتروژن جایگزین می‌شود تا از جذب رطوبت و اکسیداسیون در طول انبارداری جلوگیری شود.

تولید محصول شفاف و بی‌نقص در راکتور، بدون پایش دقیق آزمایشگاهی تضمین‌کننده عملکرد نهایی نیست. در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی، ما با استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای روبرو هستیم؛ چرا که پلی‌کربنات اغلب جایگزین شیشه در چراغ خودرو، لنز عینک و تجهیزات پزشکی می‌شود. آزمایشگاه کنترل کیفیت (QC) در کارخانه ما، وظیفه دارد تا با نمونه‌گیری از مراحل مختلف (از خوراک ورودی تا گرانول نهایی)، انطباق خواص فیزیکی و شیمیایی را با دیتاشیت فنی بررسی کند.

مهم‌ترین پارامتر بصری برای مشتریان پلی‌کربنات، رنگ است. پلیمر خالص باید کاملاً بی‌رنگ (Water White) باشد. کوچکترین تخریب حرارتی یا وجود ناخالصی فلزی، باعث زرد شدن رزین می‌شود.

ما از دستگاه‌های اسپکتروفتومتر (Spectrophotometer) برای اندازه‌گیری دو شاخص کلیدی استفاده می‌کنیم:

  1. درصد عبور نور (LT): برای یک پلاک استاندارد با ضخامت ۳ میلی‌متر، این عدد باید بالای ۸۸ تا ۹۰ درصد باشد.
  2. شاخص زردی (Yellowness Index – YI): این عدد انحراف رنگ از سفید مطلق را نشان می‌دهد. در گریدهای نوری مرغوب حاصل از پلی‌کربنات‌سازی، عدد YI باید کمتر از ۱ یا ۲ باشد. افزایش این عدد به بالای ۵، محصول را از رده کیفیت نوری خارج می‌کند.

پلی‌کربنات در ویسکوزیته‌های مختلفی تولید می‌شود تا برای کاربردهای گوناگون مناسب باشد. معیار سنجش روانی مذاب، تست MFI (Melt Flow Index) است.

در آزمایشگاه، مقدار مشخصی از گرانول را در دمای ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد و تحت بار ۱.۲ کیلوگرم ذوب کرده و از دای استاندارد عبور می‌دهیم. عدد MFI (بر حسب گرم در ۱۰ دقیقه) دسته‌بندی محصول را در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی مشخص می‌کند:

  • MFI پایین (حدود ۵ تا ۷): ویسکوزیته بالا، مناسب برای اکستروژن ورق‌های دوجداره و ساختمانی.
  • MFI متوسط (حدود ۱۰ تا ۱۵): گرید عمومی برای تزریق قطعات معمولی.
  • MFI بالا (حدود ۲۰ تا ۶۰): ویسکوزیته پایین، مناسب برای تزریق قطعات جدار نازک و دیسک‌های فشرده (CD/DVD).

با توجه به کاربرد پلی‌کربنات در ساخت ظروف غذا، بطری‌های آب و شیشه‌شیر نوزاد، نگرانی‌های بهداشتی در مورد نشت مونومر واکنش‌نداده (Free BPA) وجود دارد. بیس‌فنول آ یک ترکیب شبه‌هورمونی است و استانداردهای بهداشتی (مانند FDA) محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای برای آن وضع کرده‌اند.

ما در آزمایشگاه پلی‌کربنات‌سازی، با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) یا کروماتوگرافی گازی (GC)، میزان BPA آزاد در رزین را با دقت ppb (قسمت در میلیارد) اندازه می‌گیریم. فرآیند تولید (به‌ویژه در مرحله گازگیری اکسترودر) باید به گونه‌ای تنظیم شود که این مقدار همواره زیر حد مجاز استاندارد باقی بماند تا سلامت مصرف‌کننده تضمین شود.

تولید پلی‌کربنات به روش بین‌سطحی (Interfacial)، علیرغم مزایای کیفی، یک ریسک ذاتی بزرگ به همراه دارد: استفاده از گاز فسژن ($COCl_2$). فسژن یک گاز جنگی و به شدت سمی است که حتی مقادیر ناچیز آن می‌تواند کشنده باشد. بنابراین، طراحی واحد پلی‌کربنات‌سازی بیش از آنکه یک پروژه مهندسی شیمی باشد، یک پروژه ایمنی و پدافندی است. ما در این بخش، لایه‌های حفاظتی و سیستم‌های کنترلی را که برای ایمن‌سازی این فرآیند پرخطر طراحی می‌کنیم، تشریح خواهیم کرد.

نخستین اولویت ما در طراحی، «مهار کامل» است. تمام لوله‌کشی‌های انتقال فسژن در سایت پلی‌کربنات‌سازی باید به صورت «دوجداره» (Double-walled Pipes) اجرا شوند. فضای بین دو لوله با گاز نیتروژن پر شده و مجهز به سنسور فشار است؛ اگر لوله داخلی دچار نشتی شود، سنسور بلافاصله تغییر فشار را حس کرده و فرمان توقف اضطراری (ESD) را صادر می‌کند.

اگر نشت به محیط رخ دهد، سیستم‌های «اسکرابر» (Scrubber) یا برج‌های شستشو وارد عمل می‌شوند. این برج‌ها حاوی محلول سود سوزآور (NaOH) یا آمونیاک هستند. به محض تشخیص نشت توسط دتکتورها، فن‌های مکنده با ظرفیت بالا (High Capacity Fans) فعال شده، هوای آلوده سالن را مکیده و به داخل برج اسکرابر هدایت می‌کنند. در آنجا، فسژن در واکنش با سود خنثی شده و به نمک تبدیل می‌شود.

علاوه بر فسژن، حلال متیلن کلراید (DCM) نیز خطرات جدی برای سلامتی پرسنل دارد. این ماده فرار، سرطان‌زا است و بر سیستم عصبی اثر می‌گذارد. نکته مهم مهندسی این است که بخارات DCM سنگین‌تر از هوا هستند و در صورت نشت، در کف سالن یا چاله‌ها تجمع می‌کنند.

بنابراین، سنسورهای گازسنج (Gas Detectors) در واحد پلی‌کربنات‌سازی باید در ارتفاع پایین (نزدیک سطح زمین) نصب شوند. سیستم تهویه سالن (HVAC) باید به گونه‌ای طراحی شود که جریان هوا را از بالا به پایین هدایت کند (Push-Pull ventilation) تا بخارات سنگین را از ناحیه تنفسی اپراتورها دور کرده و به سمت کانال‌های تصفیه در کف سالن براند. استانداردهای ایمنی ما اجازه نمی‌دهند غلظت این حلال در هوای محیط از حد مجاز (TWA) فراتر رود.

برای به حداقل رساندن ریسک انسانی، بخش واکنش فسژناسیون در یک محفظه بتنی کاملاً ایزوله به نام «بونکر» (Bunker) یا اتاق فسژن قرار می‌گیرد. فشار هوای داخل این اتاق همواره «منفی» نگه داشته می‌شود. این فشار منفی تضمین می‌کند که در صورت بروز نشتی، هوای آلوده به هیچ وجه از درزها به بیرون نشت نکند، بلکه هوای تمیز بیرون به داخل کشیده شود.

در مقابل، اتاق کنترل مرکزی (CCR) و پناهگاه‌های اضطراری (Safe Havens) با فشار «مثبت» طراحی می‌شوند تا گازهای سمی راهی به داخل آن‌ها نداشته باشند. در این پناهگاه‌ها، سیستم‌های تنفسی مستقل (SCBA) و ماسک‌های تمام‌صورت برای تمام پرسنل تعبیه می‌شود تا در شرایط بحرانی پلی‌کربنات‌سازی، امکان تخلیه ایمن یا مدیریت حادثه فراهم باشد.

عملکرد راکتورهای اصلی، وابستگی مستقیمی به سرویس‌های جانبی (Utilities) دارد که انرژی حرارتی و خوراک اولیه را تامین می‌کنند. در کارخانه پلی‌کربنات‌سازی، پایداری یوتیلیتی‌ها به معنای پایداری کیفیت محصول است. نوسان در دمای روغن داغ یا فشار نیتروژن، مستقیماً پارامترهای واکنش را تغییر داده و منجر به تولید محصول خارج از گرید (Off-spec) می‌شود. در این بخش، زیرساخت‌های مهندسی لازم را بررسی می‌کنیم.

در روش تولید ذوبی (Melt Process)، دمای نهایی واکنش باید به ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد یا بیشتر برسد تا ویسکوزیته مذاب کاهش یابد و فنول خارج شود. استفاده از بخار آب برای تامین این دما نیازمند فشارهای عملیاتی بسیار بالا (بیش از ۸۵ بار) است که هزینه‌بر و خطرناک می‌باشد.

راهکار استاندارد مهندسی در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی، استفاده از «سیال‌های انتقال حرارت آلی» (HTF) یا همان روغن داغ است. روغن‌های سینتتیک (مانند Dowtherm A یا Therminol VP-1) می‌توانند تا دمای ۳۳۰ درجه سانتی‌گراد را در فاز مایع یا بخار با فشار پایین (کمتر از ۱۰ بار) تامین کنند. طراحی پکیج بویلر روغن داغ باید دارای سیستم کنترل PID دقیق باشد تا دما را با تلورانس $\pm 1^\circ C$ ثابت نگه دارد. نوسان دما باعث تغییر رنگ پلیمر در مبدل‌های حرارتی می‌شود.

ماده اولیه بیس‌فنول آ معمولاً به صورت پودر یا پرک جامد (Prills) در کیسه‌های بزرگ حمل می‌شود. نقطه ذوب BPA حدود ۱۵۸ درجه سانتی‌گراد است. برای تغذیه به راکتور پلی‌کربنات‌سازی (به‌ویژه در روش ذوبی)، این ماده باید به مایعی شفاف و همگن تبدیل شود.

ما از تجهیزاتی به نام «ملتر» (Melter) استفاده می‌کنیم که دارای کویل‌های بخار داخلی هستند. چالش اصلی در اینجا، حساسیت شدید BPA مذاب به اکسیژن است. اگر BPA در مجاورت هوا ذوب شود، سریعاً اکسید شده و به رنگ صورتی یا زرد تغییر رنگ می‌دهد. بنابراین، مخزن ذوب باید کاملاً تحت پوشش گاز نیتروژن (N2 Blanketing) باشد و اکسیژن موجود در فضای خالی مخزن باید به زیر ۱۰ ppm برسد. همچنین طراحی ملتر باید از ایجاد نقاط داغ موضعی جلوگیری کند تا ساختار شیمیایی BPA تخریب نشود.

صنعت پتروشیمی تحت فشار فزاینده‌ای برای کاهش ردپای کربنی و مدیریت پسماند قرار دارد. پلی‌کربنات به عنوان یک پلاستیک مهندسی با ارزش، کاندیدای مناسبی برای تکنولوژی‌های نوین بازیافت است. روش‌های مکانیکی معمول (خرد کردن و ذوب مجدد) باعث افت شدید خواص نوری و مکانیکی می‌شوند. بنابراین، تمرکز مهندسی ما بر توسعه راکتورهای «بازیافت شیمیایی» و استفاده از خوراک‌های پایدار معطوف شده است.

ساختار شیمیایی پلی‌کربنات دارای پیوندهای استری حساس به هیدرولیز است. این ویژگی به ما اجازه می‌دهد تا با استفاده از واکنش‌گرهای مناسب، زنجیره پلیمری را بشکنیم و به مواد اولیه سازنده (BPA) بازگردیم.

در فرآیند «بازیافت شیمیایی» (Chemical Recycling)، ضایعات پلی‌کربنات در راکتورهای تحت فشار با متانول یا فنول واکنش می‌دهند. این واکنش دی‌پلیمریزاسیون، پلیمر جامد را به بیس‌فنول آ و دی‌متیل کربنات (DMC) تبدیل می‌کند. محصول خروجی پس از تقطیر و تصفیه، کیفیتی مشابه ماده نو (Virgin) دارد و می‌تواند مجدداً در خط پلی‌کربنات‌سازی برای تولید گریدهای نوری استفاده شود. این چرخه بسته، وابستگی به منابع نفتی را کاهش می‌دهد.

یکی از روش‌های نوین در مهندسی شیمی، جایگزینی فسژن یا مشتقات نفتی با دی‌اکسید کربن ($CO_2$) است. در این روش، $CO_2$ به عنوان منبع کربنی با اپوکسیدها کوپلیمریزه می‌شود تا پلی‌کربنات‌های آلیفاتیک یا آروماتیک تولید شوند.

این فرآیند نیازمند کاتالیزورهای پیشرفته (معمولاً کمپلکس‌های روی یا کبالت) و راکتورهای فشار بالا است تا بر پایداری ترمودینامیکی مولکول $CO_2$ غلبه کند. اگرچه این تکنولوژی در مراحل توسعه قرار دارد، اما آینده پلی‌کربنات‌سازی به سمت استفاده از کربن جذب شده از اتمسفر حرکت می‌کند. راکتورهای طراحی شده برای این فرآیند باید توانایی مدیریت فاز گاز/مایع و انتقال حرارت دقیق را داشته باشند.

پلی‌کربنات خالص، با وجود خواص مکانیکی عالی، در برخی کاربردها (مانند قطعات داخلی خودرو یا بدنه لپ‌تاپ) با محدودیت‌هایی نظیر مقاومت شیمیایی پایین یا دشواری در فرآیند تزریق روبرو است. راهکار مهندسی برای رفع این نواقص، «آلیاژسازی» یا کامپاندینگ است. معروف‌ترین محصول این فرآیند، آلیاژ PC/ABS است. در این واحد، راکتور شیمیایی جای خود را به اکسترودرهای دوپیچ پیشرفته می‌دهد که وظیفه اختلاط فیزیکی و شیمیایی رزین‌ها را بر عهده دارند.

تولید آلیاژ PC/ABS صرفاً یک مخلوط‌سازی ساده نیست. این دو پلیمر به طور ذاتی با هم سازگار نیستند و در صورت اختلاط معمولی، فازهای جداگانه تشکیل می‌دهند که منجر به لایه‌لایه شدن (Delamination) قطعه نهایی می‌شود.

ما در خطوط پلی‌کربنات‌سازی تکمیلی، از فرآیند «اکستروژن واکنشی» (Reactive Extrusion) استفاده می‌کنیم. در این روش، عامل سازگارکننده (Compatibilizer) به مخلوط اضافه می‌شود و در طول سیلندر اکسترودر، واکنش‌های شیمیایی در سطح مشترک دو فاز رخ می‌دهد. اکسترودر باید دارای L/D (نسبت طول به قطر) بالا (معمولاً ۴۰ تا ۴۸) باشد تا زمان اقامت کافی برای تکمیل این واکنش‌ها و تشکیل مورفولوژی پایدار فراهم گردد.

برای افزایش مقاومت پلی‌کربنات در برابر ضربه (به‌ویژه در دمای پایین)، ذرات لاستیکی یا اصلاح‌کننده‌های ضربه (Impact Modifiers) به ماتریس پلیمری اضافه می‌شوند. چالش مهندسی در اینجا، پخش کردن یکنواخت این ذرات بدون تخریب حرارتی پلیمر است.

طراحی پروفایل مارپیچ (Screw Configuration) در اینجا اهمیت پیدا می‌کند. ما از المان‌های «بلوک‌های ورز‌دهنده» (Kneading Blocks) با زوایای مختلف استفاده می‌کنیم. این بلوک‌ها نیروی برشی کنترل‌شده‌ای اعمال می‌کنند که توده‌های لاستیکی را باز کرده و در ابعاد میکرونی پخش می‌کند. اگر تنش برشی خیلی کم باشد، توده‌ها باقی می‌مانند و اگر خیلی زیاد باشد، دمای مذاب بالا رفته و پلی‌کربنات دچار تخریب می‌شود.

در حین فرآیند آلیاژسازی، ممکن است رطوبت، مونومرهای باقی‌مانده از ABS یا محصولات جانبی واکنش آزاد شوند. همان‌طور که می‌دانیم، حضور رطوبت در دمای مذاب قاتل پلی‌کربنات است و باعث هیدرولیز می‌شود.

بنابراین، اکسترودرهای کامپاندینگ ما مجهز به چندین درگاه گازگیری (Vent Ports) هستند. یک گازگیر اتمسفریک در ابتدای خط برای خروج هوای محبوس شده و یک یا دو گازگیر تحت خلاء (Vacuum Vents) در انتهای خط تعبیه می‌شوند. طراحی این ونت‌ها باید به گونه‌ای باشد که علی‌رغم مکش قوی بخارات، مذاب پلیمری به داخل پمپ خلاء کشیده نشود (Melt Rise). این سیستم تضمین می‌کند که آلیاژ نهایی بدون تخلخل و با خواص مکانیکی کامل از دای خارج شود.

تولید پلی‌کربنات پیوسته، چالش‌های عملیاتی متعددی دارد. حتی در پایدارترین خطوط تولید، گاهی محصول نهایی با ایرادات ظاهری یا خواص مکانیکی ضعیف از خط خارج می‌شود. تشخیص سریع منشأ خطا در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی، از تولید حجم زیادی ضایعات گران‌قیمت جلوگیری می‌کند. در این بخش، ما به عنوان مهندسین فرآیند، ایرادات شایع (Common Defects) و ریشه‌های فنی آن‌ها را تحلیل می‌کنیم.

یکی از رایج‌ترین عیوب ظاهری در قطعات پلی‌کربنات، مشاهده خطوط براق نقره‌ای‌رنگ روی سطح گرانول یا قطعه تزریق شده است. این پدیده که «Splay Marks» نیز نامیده می‌شود، نشانه مستقیم وجود مواد فرار در مذاب است.

در ۹۰ درصد موارد، عامل اصلی رطوبت است. اگر واحد خشک‌کن (Dryer) نتواند رطوبت چیپس را به زیر ۰.۰۲ درصد برساند، آب در دمای سیلندر تبدیل به بخار شده و حباب‌های ریز میکروسکوپی ایجاد می‌کند که به صورت رگه دیده می‌شوند. اگر رطوبت‌سنجی نرمال باشد، باید به سراغ سیستم‌های گازگیری (Venting) اکسترودر رفت. گرفتگی پورت‌های ونت یا ضعف پمپ خلاء در این مرحله، مانع خروج مواد فرار شده و این ایراد را در پلی‌کربنات‌سازی ایجاد می‌کند.

پلی‌کربنات باید شفافیت کریستالی داشته باشد. اگر محصول خروجی کدر (Hazy) یا شیری‌رنگ باشد، نشان‌دهنده وجود ناخالصی در ماتریس پلیمری است. علت این پدیده بسته به روش تولید متفاوت است:

  • در روش ذوبی: علت معمولاً پایین بودن خلاء در راکتور نهایی (Finisher) است. اگر فشار مطلق به اندازه کافی پایین نیاید (مثلاً بالای ۱ یا ۲ میلی‌بار بماند)، فنول به طور کامل خارج نشده و در بافت پلیمر باقی می‌ماند.
  • در روش حلال: علت اصلی، باقی‌ماندن نمک‌های معدنی (NaCl) یا ذرات آب در فاز آلی است. در این حالت باید عملکرد سانتریفیوژها و سیستم شستشو بررسی شود. همچنین نشت روغن از سیل‌های مکانیکی به داخل راکتور پلی‌کربنات‌سازی نیز می‌تواند عامل کدورت باشد.

مشاهده ذرات سیاه کربنیزه شده در محصول شفاف، بدترین نوع نقص کیفی است که کل محموله را از رده نوری خارج می‌کند. این ذرات، پلیمرهایی هستند که در گوشه‌های راکتور یا لوله‌ها گیر کرده (Stagnation)، مدت زیادی در معرض حرارت بوده‌ و سوخته‌اند.

برای رفع این مشکل، ما ابتدا با استفاده از آنالیز میکروسکوپی، ماهیت ذره را تایید می‌کنیم (کربن یا فلز). اگر کربن باشد، باید پروفایل جریان سیال در راکتور و لوله‌کشی‌ها بازبینی شود. وجود هرگونه نقطه کور (Dead Spot)، زبری سطح داخلی یا خرابی المنت‌های گرمایشی (که باعث ایجاد نقاط داغ موضعی می‌شود) عامل اصلی تشکیل نقاط سیاه در فرآیند پلی‌کربنات‌سازی است. شستشوی شیمیایی خط با حلال‌های مخصوص در زمان‌های توقف (Shutdown)، راهکار موقت برای حل این مشکل است.

پایداری تولید در درازمدت، تنها وابسته به طراحی اولیه نیست؛ بلکه به استراتژی نگهداری و تعمیرات (PM) بستگی دارد. در خطوط پلی‌کربنات‌سازی، ما با دو دشمن اصلی تجهیزات روبرو هستیم: چسبندگی شدید پلیمر مذاب و خوردگی شیمیایی (در روش حلال). اگر برنامه تمیزکاری منظم و بازرسی‌های فنی اجرا نشود، کیفیت محصول به سرعت افت کرده و عمر راکتورهای گران‌قیمت کاهش می‌یابد. در این بخش، پروتکل‌های استاندارد نگهداری را مرور می‌کنیم.

پلی‌کربنات چسبندگی بالایی به فلزات دارد و پس از سرد شدن، به سختی سنگ می‌شود. استفاده از روش‌های مکانیکی خشن (مانند قلم و چکش) برای تمیز کردن مارپیچ‌های اکسترودر یا دای‌های گرانول‌ساز، باعث خراشیدگی سطح صیقلی آن‌ها می‌شود. هر خراش، مکانی برای تجمع مواد و سوختگی در آینده خواهد بود.

روش استاندارد ما، استفاده از «کوره‌های پیرولیز خلاء» (Vacuum Pyrolysis Ovens) است. قطعات آلوده به پلیمر در این کوره قرار می‌گیرند و دما به آرامی تا ۴۵۰ درجه سانتی‌گراد افزایش می‌یابد. در محیط خلاء، پلیمر بدون شعله‌ور شدن تجزیه و تبخیر می‌شود و تنها خاکستر نرمی باقی می‌ماند که با فشار آب یا سندبلاست ملایم (با ذرات شیشه) تمیز می‌شود. این روش، سلامت ابعادی قطعات حساس پلی‌کربنات‌سازی را حفظ می‌کند.

پس از هر بار تعمیر یا تمیزکاری راکتورها و لوله‌های استیل، لایه محافظ اکسید کروم روی سطح فلز از بین می‌رود. اگر بدون عملیات تکمیلی شروع به تولید کنیم، پلیمر به نقاط فعال فلز می‌چسبد و اکسید می‌شود (نقاط سیاه).

بنابراین، اجرای عملیات «پاسیواسیون» با محلول‌های اسیدی (معمولاً اسید نیتریک یا سیتریک) الزامی است. این عملیات یک لایه اکسید یکنواخت و غیرفعال روی سطح ایجاد می‌کند که از واکنش بین فلز و مذاب پلی‌کربنات جلوگیری می‌نماید. در راکتورهای بزرگ پلی‌کربنات‌سازی، این کار با چرخش محلول در سیستم (CIP) انجام می‌شود و پس از آن شستشوی کامل با آب دیونیزه صورت می‌گیرد.

در واحدهایی که از روش بین‌سطحی (فسژن) استفاده می‌کنند، خوردگی تدریجی بدنه راکتور و لوله‌ها حتی با وجود استفاده از آلیاژهای مقاوم، اجتناب‌ناپذیر است. اسید هیدروکلریک به مرور ضخامت دیواره را کاهش می‌دهد.

ما برنامه‌های مدونی برای «ضخامت‌سنجی التراسونیک» (Ultrasonic Thickness Gauging) داریم. نقاط حساس مانند زانوها، محل‌های جوش و کف راکتور در بازه‌های زمانی مشخص (مثلاً هر ۶ ماه) اسکن می‌شوند. اگر کاهش ضخامت از حد مجاز طراحی (Corrosion Allowance) فراتر رود، قطعه باید فوراً تعویض شود. نادیده گرفتن این بازرسی در واحد پلی‌کربنات‌سازی، ریسک پارگی مخزن تحت فشار و نشت گازهای سمی را به همراه دارد.

https://omidomranco.com/95t7i2
کپی آدرس