پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم

در مهندسی مواد پیشرفته، کنترل دقیق معماری مولکولی مرز بین یک پلاستیک معمولی و یک محصول با کارایی بالا را تعیین می‌کند. روش‌های سنتی پلیمریزاسیون رادیکالی آزاد، علیرغم سرعت بالا، در تنظیم دقیق طول زنجیره‌ها و یکنواختی آن‌ها محدودیت‌های جدی دارند. پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم (Atom Transfer Radical Polymerization) یا به اختصار ATRP، پاسخی مهندسی به این نیاز است که با ایجاد یک تعادل دینامیک بین گونه‌های فعال و غیرفعال، امکان کنترل تک‌تک مونومرهای اضافه‌شده به زنجیر را فراهم می‌کند.

ما با استفاده از این تکنیک قدرتمند، می‌توانیم پلیمرهایی با وزن مولکولی از پیش تعیین‌شده و شاخص پراکندگی (PDI) بسیار پایین سنتز کنیم؛ قابلیتی که ساخت کوپلیمرهای پیچیده و برس‌های پلیمری را ممکن می‌سازد. در این مقاله، ما اصول شیمیایی حاکم بر این واکنش، نقش حیاتی کاتالیزورهای کمپلکس مس و روش‌های نوین کاهش مصرف کاتالیزور را بررسی می‌کنیم تا چگونگی دستیابی به ساختارهای دقیق مهندسی‌ساز روشن شود.

آنچه در این مطلب می‌خوانید :

برای درک عمیق پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، باید ابتدا مرز بین روش‌های سنتی و روش‌های کنترل‌شده را مشخص کنیم. در پلیمریزاسیون رادیکالی آزاد معمولی، عمر یک زنجیر پلیمری در حال رشد بسیار کوتاه (در حد ثانیه) است و زنجیرها با برخورد تصادفی به یکدیگر می‌میرند (اختتام). اما در روش ATRP، ما با مهندسی شیمیایی محیط واکنش، عمر زنجیرها را تا ساعت‌ها یا روزها افزایش می‌دهیم. در این بخش، ماهیت این فرآیند و تمایز آن را بررسی می‌کنیم.

بیشتر بخوانید: پلیمریزاسیون چیست و چه انواعی دارد؟

در متون علمی پلیمر، پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم زیرمجموعه‌ای از روش‌های «پلیمریزاسیون رادیکالی غیرفعال‌سازی برگشت‌پذیر» (RDRP) طبقه‌بندی می‌شود. مفهوم کلیدی در اینجا «زنده بودن» است. یک سیستم پلیمریزاسیون زمانی زنده نامیده می‌شود که واکنش‌های اختتام (Termination) و انتقال زنجیر (Chain Transfer) در آن حذف یا به حداقل رسیده باشند.

در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، انتهای زنجیر پلیمری دائماً بین دو حالت «فعال» (رادیکال) و «خفته» (Dormant) در نوسان است. حالت خفته با اتصال یک اتم هالوژن به انتهای زنجیر ایجاد می‌شود. کاتالیزور فلزی وظیفه دارد این اتم هالوژن را به صورت موقت جدا کند تا زنجیر برای لحظه‌ای کوتاه فعال شود، چند مونومر اضافه کند و دوباره با بازگشت هالوژن به حالت خواب برود. این سیکل هزاران بار تکرار می‌شود و باعث می‌شود تمام زنجیره‌ها فرصت یکسانی برای رشد داشته باشند.

ریشه‌های شیمیایی این روش به واکنش‌های آلی «افزایش رادیکالی انتقال اتم» (ATRA) برمی‌گردد که برای سنتز مولکول‌های کوچک استفاده می‌شد. اما تبدیل این مفهوم به یک روش پلیمریزاسیون کارآمد، دستاورد پروفسور کریستوف ماتیاژفسکی (Krzysztof Matyjaszewski) و همکارانش در دانشگاه کارنگی ملون بود.

در سال ۱۹۹۵، این گروه تحقیقاتی نشان دادند که با استفاده از یک سیستم کاتالیزوری مس/لیگاند، می‌توان واکنش پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم را روی مونومر استایرن کنترل کرد. تقریباً همزمان، گروه پروفسور ساواموتو (Sawamoto) در ژاپن نیز به نتایج مشابهی با کاتالیزورهای روتنیوم دست یافتند. این دستاوردها مسیر سنتز پلیمرهای مهندسی را تغییر داد و نشان داد که رادیکال‌های آزاد که تا پیش از آن غیرقابل‌کنترل تصور می‌شدند، می‌توانند با دقت بالایی مدیریت شوند.

دلیل اصلی برتری پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم نسبت به روش‌های رادیکالی آزاد معمولی، در نحوه «شروع» و «انتشار» واکنش است. در روش معمولی، آغازگر به آرامی در طول زمان تجزیه می‌شود؛ یعنی برخی زنجیرها در ابتدای واکنش شروع به رشد می‌کنند و برخی در اواسط واکنش. این تفاوت زمانی باعث می‌شود زنجیرهای اولیه بسیار بلند و زنجیرهای آخری بسیار کوتاه باشند که نتیجه آن توزیع وزن مولکولی پهن (PDI بالا) است.

اما در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، تمام زنجیرها در همان لحظه شروع (t=0) فعال می‌شوند. چون نرخ تبادل بین حالت فعال و خفته بسیار سریع است، همه زنجیرها با سرعت یکسانی رشد می‌کنند. ما با استفاده از این روش می‌توانیم شاخص پراکندگی (PDI) را به زیر ۱.۱ برسانیم (بسیار نزدیک به ۱ که حالت ایده‌آل تک‌توزیع است). همچنین، وزن مولکولی نهایی ($M_n$) صرفاً تابع نسبت غلظت مونومر به آغازگر و درصد تبدیل ($p$) است:

$$M_n = \frac{[M]_0}{[I]_0} \times p \times MW_{monomer}$$

این رابطه خطی به ما اجازه می‌دهد تا تنها با توزین دقیق مواد اولیه، وزن مولکولی پلیمر نهایی را با خطای ناچیز پیش‌بینی و طراحی کنیم.

موفقیت در اجرای یک واکنش پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، بیش از هر چیز به تعادل دقیق استوکیومتری و شیمیایی میان اجزای سازنده آن وابسته است. این سیستم برخلاف پلیمریزاسیون‌های متداول که تنها به مونومر و آغازگر نیاز دارند، یک سیستم چندجزئی پیچیده است. ما در طراحی این فرآیند باید چهار جزء اصلی شامل مونومر، آغازگر، کاتالیزور (فلز واسطه) و لیگاند را به گونه‌ای انتخاب کنیم که پتانسیل اکسایش-کاهش سیستم در محدوده بهینه قرار گیرد.

در فرآیند پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، آغازگر (Initiator) نقش تعیین‌کننده‌ای دارد زیرا تعداد زنجیرهای پلیمری مستقیماً برابر با تعداد مولکول‌های آغازگر اولیه است. این مواد معمولاً آلکیل هالیدهایی با فرمول عمومی R-X هستند که در آن‌ها X اتم هالوژن (کلر یا برم) و R گروهی آلی است که می‌تواند رادیکال تولید شده را پایدار کند.

ساختار شیمیایی آغازگر باید شبیه به ساختار انتهای زنجیر پلیمری در حالت خوابیده (Dormant) باشد. برای مثال، اگر قصد پلیمریزاسیون استایرن را داریم، بهترین آغازگر «۱-فنیل‌اتیل بروماید» است که ساختاری مشابه واحد تکرار شونده استایرن دارد. ما در پلیمریزاسیون انتقال اتم معمولاً از ترکیبات برم‌دار استفاده می‌کنیم زیرا پیوند کربن-برم ($C-Br$) نسبت به پیوند کربن-کلر ($C-Cl$) ضعیف‌تر است و با سرعت بیشتری می‌شکند، که این امر منجر به شروع سریع‌تر واکنش و کاهش پهنای توزیع وزن مولکولی (PDI) می‌شود.

کاتالیزور، موتور محرک واکنش پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم است. این کاتالیزور باید یک فلز واسطه باشد که بتواند بین دو حالت اکسایش با اختلاف یک الکترون نوسان کند. اگرچه فلزاتی مانند آهن، روتنیوم و نیکل نیز استفاده شده‌اند، اما کمپلکس‌های مس (Cu) به دلیل تعادل عالی بین پایداری و فعالیت، استاندارد صنعتی این روش هستند.

سیستم کاتالیزوری در اینجا شامل دو گونه است:

  • ۱. فعال‌کننده (Activator): حالت اکسایش پایین‌تر فلز ($Cu^I$) که با گرفتن هالوژن از انتهای زنجیر، آن را فعال می‌کند.
  • ۲. غیرفعال‌کننده (Deactivator): حالت اکسایش بالاتر فلز ($Cu^{II}X$) که هالوژن را به زنجیر برمی‌گرداند و آن را غیرفعال می‌کند.

نسبت صحیح این دو گونه در محیط واکنش پلیمریزاسیون انتقال اتم حیاتی است. اگر غلظت گونه غیرفعال‌کننده ($Cu^{II}$) خیلی کم باشد، واکنش از کنترل خارج شده و شبیه پلیمریزاسیون رادیکالی معمولی می‌شود.

فلزات واسطه (مانند هالیدهای مس) به تنهایی در مونومرهای آلی نامحلول هستند و نمی‌توانند واکنش را کاتالیز کنند. نقش لیگاند در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، احاطه کردن مرکز فلزی برای حل کردن آن در محیط واکنش و همچنین تنظیم پتانسیل اکسایش-کاهش آن است.

ما معمولاً از لیگاندهای نیتروژن‌دار چنددندانه استفاده می‌کنیم. برای مثال، لیگاند «بی‌پیریدین» (bpy) یا لیگاندهای آلیفاتیک مانند PMDETA کاربرد زیادی دارند. انتخاب لیگاند بر اساس فعالیت مورد نیاز انجام می‌شود؛ لیگاندهای آلیفاتیک خطی معمولاً کاتالیزورهای فعال‌تری نسبت به لیگاندهای آروماتیک ایجاد می‌کنند. همچنین در انتخاب لیگاند برای پلیمریزاسیون انتقال اتم، باید اثرات فضایی (Steric effects) را در نظر بگیریم تا مطمئن شویم اتم هالوژن می‌تواند به راحتی به مرکز فلزی نزدیک شود و فرآیند انتقال اتم صورت گیرد.

اگرچه پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم می‌تواند به صورت توده‌ای (Bulk) انجام شود، اما استفاده از حلال برای کنترل ویسکوزیته و دفع گرمای واکنش معمولاً ضروری است. حلال انتخابی باید بتواند هم مونومر و هم کاتالیزور (کمپلکس فلز-لیگاند) را حل کند. حلال‌های قطبی پروتیک (مانند الکل‌ها) می‌توانند سرعت واکنش را افزایش دهند، اما ممکن است باعث واکنش‌های جانبی با کاتالیزور شوند.

دما نیز پارامتری کلیدی در سینتیک این فرآیند است. افزایش دما باعث افزایش ثابت سرعت انتشار ($k_p$) و همچنین افزایش ثابت تعادل فعال‌سازی ($K_{ATRP}$) می‌شود. این یعنی در دماهای بالاتر، واکنش سریع‌تر پیش می‌رود اما کنترل واکنش دشوارتر می‌شود و احتمال واکنش‌های اختتام افزایش می‌یابد. ما معمولاً دمای پلیمریزاسیون انتقال اتم را در محدوده‌ای تنظیم می‌کنیم (مثلاً ۶۰ تا ۱۱۰ درجه سانتی‌گراد) که سرعت پلیمریزاسیون منطقی باشد و در عین حال گونه‌های کاتالیزوری پایداری خود را حفظ کنند.

برای اینکه بتوانیم بر خروجی نهایی یک واکنش شیمیایی مسلط شویم، باید رفتار دقیق مولکول‌ها را در حین فرآیند درک کنیم. مکانیسم پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم بر خلاف پلیمریزاسیون‌های معمولی که یک‌طرفه هستند، بر پایه یک تعادل برگشت‌پذیر استوار است. در این سیستم، ما با کنترل سرعت خاموش و روشن شدن رادیکال‌ها، به معماری پلیمر نظم می‌دهیم. در این بخش، چرخه کاتالیزوری و معادلات حاکم بر سرعت این واکنش را تحلیل می‌کنیم.

اساس عملکرد پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، یک واکنش ردوکس (Redox) برگشت‌پذیر است که توسط کمپلکس فلز واسطه کاتالیز می‌شود. در شروع واکنش، گونه فعال‌کننده (معمولاً مس با عدد اکسایش +۱ یا $Cu^I$)، اتم هالوژن را از انتهای زنجیر پلیمری یا آغازگر جدا می‌کند.

طی این فرآیند که «اکسایش تک‌الکترونی» نام دارد، عدد اکسایش مس به +۲ می‌رسد ($Cu^{II}$) و یک مرکز رادیکالی فعال روی زنجیر کربنی ایجاد می‌شود. این رادیکال می‌تواند با چند مولکول مونومر واکنش دهد و طول زنجیر را افزایش دهد. بلافاصله پس از این رشد کوتاه، گونه غیرفعال‌کننده ($Cu^{II}-X$) اتم هالوژن را به زنجیر برمی‌گرداند (کاهش می‌یابد) و خود دوباره به $Cu^I$ تبدیل می‌شود. این چرخه مداوم در پلیمریزاسیون انتقال اتم تضمین می‌کند که کاتالیزور مصرف نمی‌شود، بلکه مدام بازیافت می‌گردد.

$$P_n-X + Cu^I/L \xrightarrow{k_{act}} P_n^\bullet + Cu^{II}X/L$$

$$P_n^\bullet + Cu^{II}X/L \xrightarrow{k_{deact}} P_n-X + Cu^I/L$$

راز موفقیت پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم در پایین نگه داشتن غلظت رادیکال‌های آزاد است. در هر لحظه از واکنش، تعادلی بین «گونه‌های خفته» (Dormant Species) که دارای هالوژن هستند و «گونه‌های فعال» (Active Species) که رادیکال دارند، برقرار است.

ثابت تعادل این واکنش ($K_{ATRP}$) معمولاً بسیار کوچک است (در حدود $10^{-5}$ تا $10^{-9}$). این یعنی در هر لحظه، بیش از ۹۹.۹ درصد زنجیره‌ها در حالت غیرفعال و خفته هستند و تنها کسر ناچیزی در حال رشد می‌باشند. این غلظت بسیار پایین رادیکال فعال در پلیمریزاسیون انتقال اتم، احتمال برخورد دو زنجیر رادیکالی به هم و وقوع واکنش اختتام (Termination) را به شدت کاهش می‌دهد. در نتیجه، واکنش به صورت «شبه‌زنده» پیش می‌رود و زنجیره‌ها تا زمانی که مونومر هست، زنده می‌مانند.

برای مهندسین پلیمر، بررسی سینتیک واکنش بهترین ابزار برای تایید «کنترل‌شدگی» فرآیند است. در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم ایده‌آل، سرعت پلیمریزاسیون ($R_p$) نسبت به غلظت مونومر از درجه اول است. معادله سرعت به صورت زیر تعریف می‌شود:

$$R_p = k_p [M] [P^\bullet] = k_p K_{ATRP} [M] [I]_0 \frac{[Cu^I]}{[Cu^{II}X]}$$

اگر نمودار لگاریتمی تغییرات غلظت مونومر ($\ln([M]_0/[M])$) بر حسب زمان را رسم کنیم، باید یک خط راست به دست آید. خطی بودن این نمودار در آزمایش‌های پلیمریزاسیون انتقال اتم نشان می‌دهد که غلظت رادیکال‌های فعال در طول زمان ثابت مانده و واکنش‌های جانبی یا توقف زنجیر ناچیز بوده‌اند. هرگونه انحراف از خط راست، زنگ خطری برای از دست رفتن کنترل واکنش است.

یکی از پارامترهای شیمیایی که سرعت جابجایی بین حالت فعال و خفته را تعیین می‌کند، «هالوژن‌فیلی» (Halidophilicity) فلز واسطه است. این مفهوم به تمایل کمپلکس فلزی برای پیوند با اتم هالوژن (کلر یا برم) اشاره دارد.

در سیستم کاتالیزوری مس، پیوند مس-هالوژن ($Cu^{II}-X$) باید به اندازه کافی پایدار باشد تا فرآیند انتقال اتم به سمت غیرفعال شدن (Deactivation) پیش برود. اگر پیوند فلز-هالوژن خیلی ضعیف باشد، هالوژن به زنجیر برنمی‌گردد و رادیکال آزاد می‌ماند که منجر به پلیمریزاسیون غیرکنترل‌شده می‌شود. در طراحی واکنش پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، ما با انتخاب لیگاند مناسب، دانسیته الکترونی روی مرکز فلزی و در نتیجه میزان هالوژن‌فیلی آن را تنظیم می‌کنیم تا سرعت غیرفعال‌سازی ($k_{deact}$) همواره بیشتر از سرعت فعال‌سازی ($k_{act}$) باشد.

از زمان معرفی اولیه این تکنیک، شیمیدانان و مهندسین پلیمر تلاش کرده‌اند تا محدودیت‌های عملیاتی آن را برطرف کنند. نتیجه این تلاش‌ها، توسعه زیرشاخه‌های مختلفی از پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم است که هر کدام برای حل یک چالش خاص (مانند حساسیت به هوا یا هزینه کاتالیزور) طراحی شده‌اند. ما در این بخش، روش‌های کلاسیک و اصلاح‌شده را بررسی می‌کنیم تا مشخص شود کدام روش برای کدام پروژه صنعتی مناسب‌تر است.

روش اولیه که توسط ماتیاژفسکی معرفی شد و به «نرمال ATRP» معروف است، ساده‌ترین فرمولاسیون را دارد. در این روش، ما واکنش را با افزودن آغازگر آلکیل هالید (R-X) و کاتالیزور در حالت اکسایش پایین (کمپلکس $Cu^I/L$) شروع می‌کنیم.

چالش فنی بزرگ در اجرای این نوع از پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، ناپایداری شدید کاتالیزور $Cu^I$ در برابر اکسیژن است. اگر حتی مقادیر جزئی هوا (در حد ppm) وارد راکتور شود، $Cu^I$ به سرعت و به صورت برگشت‌ناپذیر به $Cu^{II}$ اکسید می‌شود. از آنجا که $Cu^{II}$ گونه غیرفعال‌کننده است، افزایش ناخواسته غلظت آن باعث می‌شود واکنش متوقف شود (Dead Reaction). بنابراین، اجرای روش نرمال نیازمند تجهیزات پیشرفته مانند گلاوباکس (Glovebox) یا روش‌های اکسیژن‌زدایی دقیق (مانند Freeze-Pump-Thaw) است که هزینه عملیاتی را بالا می‌برد.

برای غلبه بر مشکل کار با مس (I) حساس به هوا، روش «معکوس» توسعه یافت. در این تکنیکِ پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، ما واکنش را با کاتالیزور در حالت پایدار اکسایش بالا ($Cu^{II}X_2/L$) و یک آغازگر رادیکالی آزاد معمولی (مانند AIBN یا BPO) شروع می‌کنیم.

مکانیسم بدین صورت است که آغازگر حرارتی تجزیه شده و رادیکال آزاد تولید می‌کند. این رادیکال‌ها بلافاصله با کمپلکس $Cu^{II}X_2$ واکنش می‌دهند و اتم هالوژن را از آن می‌گیرند. در نتیجه، رادیکال به آلکیل هالید (آغازگر ATRP) تبدیل می‌شود و مس (II) به مس (I) (فعال‌کننده) احیا می‌شود.

$$I^\bullet + Cu^{II}X_2/L \rightarrow I-X + Cu^I/L$$

مزیت این روش در پلیمریزاسیون انتقال اتم این است که مواد اولیه (مس دو ظرفیتی) در هوا پایدار هستند و انبارداری آن‌ها آسان است. اما عیب آن این است که غلظت کاتالیزور با غلظت آغازگر جفت شده است و نمی‌توانیم آن‌ها را مستقل از هم تغییر دهیم.

تکنیک SR&NI (Simultaneous Reverse and Normal Initiation) ترکیبی هوشمندانه از دو روش بالاست. در این روش، ما عمدتاً از آغازگر آلکیل هالید (مانند روش نرمال) استفاده می‌کنیم، اما کاتالیزور را به فرم پایدار $Cu^{II}$ به همراه مقدار کمی آغازگر رادیکالی آزاد (AIBN) به سیستم اضافه می‌کنیم.

نقش AIBN در اینجا صرفاً تولید رادیکال برای احیای اولیه $Cu^{II}$ به $Cu^I$ است. به محض اینکه مقدار کافی $Cu^I$ در محیط پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم تولید شد، واکنش اصلی با آغازگرهای آلکیل هالید پیش می‌رود. این روش به ما اجازه می‌دهد که هم از کاتالیزور پایدار استفاده کنیم و هم کنترل مستقلی روی وزن مولکولی (که توسط آلکیل هالید تعیین می‌شود) داشته باشیم. این تکنیک برای تولید کوپلیمرهای بلاک در مقیاس‌های بزرگ بسیار کارآمد است.

یکی از موانع اصلی در تجاری‌سازی روش‌های اولیه پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، نیاز به مقادیر بالای کاتالیزور مس (حدود ۱۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ ppm) بود. این مقدار زیاد باعث می‌شد پلیمر نهایی رنگی (آبی یا سبز) شود و پاک‌سازی آن دشوار و هزینه‌بر باشد. برای حل این چالش مهندسی، نسل جدیدی از تکنیک‌ها توسعه یافته‌اند که با بازیافت مداوم کاتالیزور، امکان انجام واکنش با مقادیر بسیار ناچیز مس (کمتر از ۵۰ ppm) را فراهم می‌کنند. در این بخش، این روش‌های پیشرفته را که فرآیند را اقتصادی‌تر و پاک‌تر کرده‌اند، بررسی می‌کنیم.

تکنیک ARGET (Activators Regenerated by Electron Transfer) یکی از موفق‌ترین استراتژی‌ها برای کاهش مصرف کاتالیزور در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم است. در این روش، ما از یک «عامل کاهنده شیمیایی» (Reducing Agent) که در واکنش پلیمریزاسیون شرکت نمی‌کند، استفاده می‌کنیم.

موادی مانند قلع (II) اتیل‌هگزانوات، اسکوربیک اسید (ویتامین C) یا حتی قندها می‌توانند به عنوان عامل کاهنده عمل کنند. مکانیسم بدین صورت است که کاتالیزور به فرم پایدار اکسید شده ($Cu^{II}$) به سیستم اضافه می‌شود. عامل کاهنده به آرامی الکترون به $Cu^{II}$ منتقل کرده و آن را به گونه فعال $Cu^I$ تبدیل می‌کند.

مزیت بزرگ روش ARGET در پلیمریزاسیون انتقال اتم این است که عامل کاهنده می‌تواند اکسیژن محلول در محیط را نیز مصرف کند. بنابراین، این روش حساسیت کمتری به هوا دارد و می‌توان آن را در ظروف در‌بسته معمولی (بدون نیاز به گلاوباکس) انجام داد که برای کاربردهای صنعتی بسیار جذاب است.

روش ICAR (Initiators for Continuous Activator Regeneration) شباهت زیادی به روش ARGET دارد، با این تفاوت که منبع الکترون برای احیای کاتالیزور، رادیکال‌های آزاد هستند. در این نوع از پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، ما از یک آغازگر حرارتی استاندارد (مانند AIBN) استفاده می‌کنیم که نیم‌عمر تجزیه آن طولانی است.

آغازگر حرارتی به آرامی تجزیه شده و رادیکال تولید می‌کند. این رادیکال‌ها با کمپلکس غیرفعال $Cu^{II}$ واکنش داده و آن را به $Cu^I$ کاهش می‌دهند. نکته مهندسی در طراحی فرآیند ICAR، تنظیم دقیق سرعت تجزیه آغازگر است. سرعت تولید رادیکال باید آنقدر کم باشد که پلیمر جدیدی (خارج از کنترل ATRP) تولید نکند، اما آنقدر کافی باشد که بتواند کاتالیزور را مدام احیا کند. این روش اجازه می‌دهد تا غلظت مس را تا حد ۱۰ ppm کاهش دهیم.

استفاده از نور (UV یا مرئی) به عنوان محرک واکنش، یکی از پاک‌ترین روش‌های سنتز است. در روش «فوتو-ATRP»، ما نیازی به افزودن عوامل کاهنده شیمیایی نداریم. بسیاری از کمپلکس‌های مس یا لیگاندهای حساس به نور، می‌توانند انرژی فوتون را جذب کرده و وارد حالت برانگیخته شوند.

در این حالت برانگیخته، کمپلکس $Cu^{II}$ می‌تواند الکترون بگیرد (مثلاً از لیگاند یا مونومر) و به $Cu^I$ تبدیل شود. ویژگی منحصر‌به‌فرد این روش در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، کنترل زمانی فوق‌العاده آن است. واکنش تنها زمانی پیش می‌رود که منبع نور روشن باشد. به محض خاموش کردن لامپ، تولید گونه فعال متوقف شده و پلیمریزاسیون می‌ایستد. این قابلیت به ما اجازه می‌دهد معماری‌های پیچیده و الگوهای سطحی دقیق را با استفاده از ماسک‌های نوری ایجاد کنیم.

دقیق‌ترین روش برای کنترل نسبت $Cu^I/Cu^{II}$، استفاده از پتانسیل الکتریکی است. در روش e-ATRP، ما کاتالیزور را با اعمال جریان الکتریکی در سطح کاتد احیا می‌کنیم.

در این سیستم پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، با تنظیم ولتاژ یا جریان اعمالی، می‌توانیم سرعت واکنش را به دلخواه کم یا زیاد کنیم. مزیت بزرگ روش الکتروشیمیایی این است که نیاز به هیچ ماده افزودنی کاهنده (که ممکن است بعداً ناخالصی محسوب شود) ندارد. الکترون‌ها تمیزترین عامل کاهنده هستند. این روش برای سنتز پلیمرهای با خلوص بسیار بالا و همچنین برای اتوماسیون فرآیند پلیمریزاسیون (اتصال به کامپیوتر برای کنترل وزن مولکولی) ایده‌آل است.

در جعبه‌ابزار مهندسی پلیمر، پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم تنها گزینه موجود برای کنترل ساختار نیست. روش‌های رقیب قدرتمندی مانند RAFT (انتقال زنجیر برگشت‌پذیر افزایشی-قطعه‌قطعه‌شدن) و NMP (پلیمریزاسیون به‌واسطه نیتروکسید) نیز وجود دارند که هرکدام نقاط قوت خاص خود را ارائه می‌دهند. برای انتخاب صحیح‌ترین روش در یک پروژه سنتز، ما باید تفاوت‌های مکانیزم کنترل و محدودیت‌های عملیاتی هر روش را در کنار هم بسنجیم. در این بخش، جایگاه فنی روش انتقال اتم را نسبت به رقبا مشخص می‌کنیم.

بنیادی‌ترین تفاوت بین پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم و روش RAFT در مکانیزم «زنده نگه داشتن» زنجیر است. در روش انتقال اتم، کنترل از طریق یک تعادل «ختم برگشت‌پذیر» (Reversible Termination) با استفاده از کاتالیزور فلزی انجام می‌شود. یعنی زنجیر با گرفتن یک هالوژن، موقتاً خاموش می‌شود.

اما در روش RAFT، مکانیزم بر پایه «انتقال زنجیر برگشت‌پذیر» (Reversible Chain Transfer) استوار است. در اینجا فلز واسطه وجود ندارد؛ بلکه یک عامل انتقال زنجیر (معمولاً ترکیبات گوگردی مثل دی‌تیواستر) رادیکال فعال را بین زنجیرها جابجا می‌کند.

مزیت فنی پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم نسبت به RAFT، سهولت عامل‌دار کردن انتهای زنجیر است. در پایان واکنش انتقال اتم، انتهای زنجیر یک اتم هالوژن دارد که به راحتی با واکنش‌های جانشینی (مثل کلیک شیمی) قابل تغییر است. اما در RAFT، انتهای زنجیر گروه گوگردی رنگی و بدبو دارد که حذف یا تغییر آن دشوارتر است. با این حال، RAFT دامنه وسیع‌تری از مونومرها (شامل آن‌هایی که با مس کمپلکس می‌دهند) را پوشش می‌دهد.

روش NMP (Nitroxide-Mediated Polymerization) ساده‌ترین روش از نظر اجزای واکنش است، زیرا تنها به یک آغازگر آلکوکسی‌آمین نیاز دارد و کاتالیزور خارجی ندارد. مکانیزم آن بر پایه شکستن و تشکیل مجدد پیوند کربن-اکسیژن (C-O) در اثر حرارت است.

در مقام مقایسه، پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم تطبیق‌پذیری بسیار بیشتری دارد. روش NMP معمولاً برای مونومرهای استایرنی خوب کار می‌کند اما در کنترل پلیمریزاسیون متاکریلات‌ها (مانند MMA) ضعف جدی دارد. همچنین NMP نیازمند دماهای بالا (معمولاً بالای ۱۰۰ درجه) است تا پیوند فعال شود. اما پلیمریزاسیون انتقال اتم می‌تواند با انتخاب کاتالیزور مناسب، در دمای اتاق یا حتی دماهای پایین‌تر انجام شود که برای مواد حساس به حرارت حیاتی است.

هنگامی که مهندسین فرآیند قصد دارند یک خط تولید پلیمرهای پیشرفته را راه‌اندازی کنند، باید بین هزینه و کیفیت مصالحه کنند. پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم بهترین انتخاب صنعتی است زمانی که:

  • ۱. نیاز به پلیمرهایی با انتهای زنجیر مشخص و قابل تبدیل داریم (برای ساخت کوپلیمرهای بلاک یا تلک‌لیک).
  • ۲. طیف وسیعی از مونومرها (استایرن، آکریلات، متاکریلات، آکریلونیتریل) مد نظر است.
  • ۳. معماری‌های پیچیده مثل ستاره‌ای یا شانه‌ای مورد نیاز است.

اما چالش اصلی در مقیاس صنعتی، حذف کاتالیزور مس است. با وجود توسعه روش‌های کم‌کاتالیزور (مانند ARGET)، هنوز هم باقی‌مانده‌های فلزی می‌تواند در برخی کاربردهای الکترونیکی یا پزشکی ایجاد مشکل کند. در چنین مواردی، روش‌های بدون فلز مانند RAFT یا NMP ممکن است با وجود کنترل کمتر روی معماری، ترجیح داده شوند. انتخاب نهایی همیشه وابسته به مشخصات فنی محصول هدف است.

اگرچه پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم کنترل بی‌نظیری بر معماری مولکولی دارد، اما یک ایراد فنی ذاتی، مسیر تجاری‌سازی آن را دشوار کرده است: آلودگی کاتالیزوری. سیستم‌های اولیه این روش به مقادیر زیادی از کمپلکس‌های مس (بعضا تا ۱۰,۰۰۰ ppm) نیاز داشتند. باقی ماندن این فلزات در محصول نهایی، باعث رنگی شدن پلیمر (معمولاً سبز یا آبی)، کاهش پایداری حرارتی و ایجاد سمیت می‌شود. بنابراین، توسعه روش‌های موثر برای حذف یا کاهش کاتالیزور، یکی از اولویت‌های اصلی در مهندسی این فرآیند است.

در مقیاس آزمایشگاهی، استانداردترین روش برای خالص‌سازی محصولات پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، عبور دادن محلول پلیمری از یک ستون جاذب است. ما معمولاً از آلومینای خنثی (Neutral Alumina) یا سیلیکاژل به عنوان فاز ساکن استفاده می‌کنیم. کمپلکس‌های قطبی مس به شدت به سطح این اکسیدها می‌چسبند، در حالی که زنجیره‌های پلیمری با کمترین برهم‌کنش از ستون عبور می‌کنند.

روش دیگر، استفاده از تکنیک استخراج مایع-مایع یا رسوب‌دهی است. اگر پلیمری داشته باشیم که در آب نامحلول باشد، می‌توانیم کاتالیزور را با شستشو توسط آب اسیدی (حاوی لیگاند کلاته‌کننده) از فاز آلی خارج کنیم. همچنین، رسوب دادن محلول پلیمری در یک “غیرحلال” (مانند متانول) که کاتالیزور را در خود حل می‌کند اما پلیمر را رسوب می‌دهد، راهکار دیگری است. با این حال، تمام این روش‌ها نیازمند مصرف حلال زیاد و مراحل عملیاتی اضافی هستند که هزینه تولید در فرآیند پلیمریزاسیون انتقال اتم را افزایش می‌دهند.

برای حذف مرحله پرهزینه ستون‌گذاری، مهندسین شیمی به سراغ «ناهمگن‌سازی» (Heterogenization) کاتالیزور رفته‌اند. در این استراتژی، کمپلکس مس/لیگاند روی یک بستر جامد نامحلول (مانند ذرات سیلیکا، رزین‌های تبادل یونی یا دانه‌های پلی‌استایرن شبکه‌ای) تثبیت می‌شود.

در حین واکنش پلیمریزاسیون انتقال اتم با کاتالیزور جامد، واکنش تنها در سطح ذرات کاتالیزور یا درون حفرات آن رخ می‌دهد. مزیت بزرگ این روش این است که پس از پایان واکنش، کاتالیزور را می‌توان با یک فیلتراسیون ساده یا سانتریفیوژ از محلول جدا کرد و پلیمر شفاف به دست آورد. البته چالش فنی در اینجا، کاهش سرعت واکنش به دلیل محدودیت‌های انتقال جرم است؛ زیرا انتهای زنجیر پلیمری باید بتواند برای فعال شدن به سطح کاتالیزور جامد برسد و دوباره به محلول برگردد.

بهترین روش برای حل مشکل خالص‌سازی، پاک کردن صورت مسئله است: یعنی استفاده از کاتالیزور به قدری کم که نیازی به حذف آن نباشد. همان‌طور که در بخش‌های قبل اشاره شد، تکنیک‌های نوین پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم (مانند ARGET و ICAR) به ما اجازه می‌دهند غلظت مس را به زیر ۵۰ ppm یا حتی ۱۰ ppm برسانیم.

در این غلظت‌های پایین، محصول نهایی عملاً بی‌رنگ است و مقدار مس باقیمانده کمتر از حد مجاز بسیاری از استانداردهای صنعتی (غیر از مصارف پزشکی بسیار حساس) است. بنابراین، در سیستم‌های مدرن صنعتی پلیمریزاسیون انتقال اتم، مرحله خالص‌سازی کاتالیزور حذف می‌شود و پلیمر تنها با روش‌های معمول (مانند تبخیر حلال) بازیابی می‌گردد. این پیشرفت، اقتصاد فرآیند را متحول کرده است.

قدرت واقعی پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم تنها در کنترل وزن مولکولی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه توانایی بی‌نظیر آن در مهندسی ساختار سه بعدی مولکول‌هاست که آن را متمایز می‌کند. در روش‌های سنتی، ما محدود به زنجیره‌های خطی ساده بودیم، اما با استفاده از این تکنیک، می‌توانیم پلیمرها را مانند قطعات لگو با چیدمانی دقیق کنار هم قرار دهیم. در این بخش، روش ساخت ساختارهای پیشرفته‌ای را که خواص فیزیکی کاملاً متفاوتی از پلیمرهای خطی دارند، بررسی می‌کنیم.

کوپلیمرهای بلاک (Block Copolymers) موادی هستند که از اتصال دو یا چند زنجیر پلیمری با جنس متفاوت تشکیل شده‌اند (مانند ساختار A-B یا A-B-A). در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، انتهای زنجیر همیشه حاوی یک اتم هالوژن فعال است. این ویژگی به ما اجازه می‌دهد که زنجیر اول (ماکروآغازگر) را سنتز و خالص‌سازی کنیم و سپس آن را به عنوان آغازگر برای پلیمریزاسیون مونومر دوم استفاده نماییم.

این فرآیند «افزایش متوالی مونومر» نام دارد. برخلاف روش‌های آنیونی که نیازمند شرایط بسیار سخت و بدون آب هستند، پلیمریزاسیون انتقال اتم امکان ساخت کوپلیمرهای بلاک از مونومرهای قطبی و غیرقطبی (مثلاً استایرن و آکریلات) را به سادگی فراهم می‌کند. حفظ فعالیت انتهای زنجیر (Livingness) در مرحله اول، شرط کلیدی برای شروع موفقیت‌آمیز رشد بلاک دوم است. این مواد در ساخت الاستومرهای ترموپلاستیک و عوامل سازگارکننده کاربرد وسیعی دارند.

پلیمرهای ستاره‌ای (Star Polymers) دارای یک هسته مرکزی هستند که چندین بازوی پلیمری از آن خارج شده‌اند. برای سنتز این ساختارها با روش پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، ما از آغازگرهای چندعاملی استفاده می‌کنیم. برای مثال، می‌توانیم گروه‌های هیدروکسیل یک مولکول قند یا پنتااریتریتول را به گروه‌های برمید تبدیل کنیم تا یک آغازگر با ۴، ۶ یا تعداد بیشتری سایت شروع داشته باشیم.

وقتی واکنش پلیمریزاسیون انتقال اتم آغاز می‌شود، تمام بازوها به صورت همزمان و با سرعت یکسان از هسته رشد می‌کنند. نتیجه نهایی، مولکولی کروی و فشرده است که در مقایسه با پلیمر خطی هم‌وزن خود، ویسکوزیته محلول بسیار پایین‌تری دارد. این ویژگی باعث می‌شود پلیمرهای ستاره‌ای گزینه‌ای ایده‌آل برای کاربرد در رزین‌های پوششی با درصد جامد بالا (High Solid) باشند.

برس‌های پلیمری (Polymer Brushes) زمانی شکل می‌گیرند که زنجیره‌های پلیمری با تراکم بسیار بالا روی یک سطح کاشته شوند، به طوری که به دلیل ممانعت فضایی مجبور شوند به صورت عمودی و کشیده بایستند. روش پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم بهترین تکنیک برای دستیابی به این تراکم بالاست.

در این روش که به «پلیمریزاسیون انتقال اتم با شروع سطحی» (SI-ATRP) معروف است، ابتدا آغازگر آلکیل هالید را روی سطح (مانند نانوذرات طلا، سیلیکا یا ویفرهای سیلیکونی) تثبیت می‌کنیم. سپس سطح را در محلول مونومر و کاتالیزور قرار می‌دهیم. رشد زنجیره‌ها مستقیماً از سطح آغاز می‌شود. کنترل دقیق ضخامت برس پلیمری در مقیاس آنگستروم با تنظیم زمان واکنش در پلیمریزاسیون انتقال اتم، امکان‌پذیر است که برای ساخت سطوح هوشمند پاسخگو به دما یا pH حیاتی است.

در مهندسی سطح، دو استراتژی اصلی وجود دارد: «پیوندزنی به سطح» (Grafting to) و «پیوندزنی از سطح» (Grafting from). در روش اول، پلیمر ساخته شده را به سطح می‌چسبانیم که به دلیل ممانعت فضاییِ زنجیرهای بلند، تراکم پیوند پایین است (مثل تلاش برای کاشتن درختان بالغ در جنگلی متراکم).

اما تکنیک پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم از استراتژی «پیوندزنی از سطح» بهره می‌برد. در اینجا، تنها مونومرهای کوچک باید به سایت‌های فعال روی سطح نفوذ کنند که کار آسانی است. این تفاوت سینتیکی باعث می‌شود که ما بتوانیم لایه‌های پلیمری با دانسیته پیوند بسیار بالا (High Grafting Density) ایجاد کنیم. این لایه‌های متراکم که با پلیمریزاسیون انتقال اتم ساخته می‌شوند، خواص مکانیکی و روان‌کاری سطحی فوق‌العاده‌ای ایجاد می‌کنند و در ساخت مفاصل مصنوعی کاربرد دارند.

زمانی که از آزمایشگاه خارج می‌شویم و به دنیای واقعی محصولات نگاه می‌کنیم، ارزش واقعی یک روش سنتز با کارایی آن سنجیده می‌شود. پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم به دلیل توانایی در تولید پلیمرهایی با پاسخ‌دهی هوشمند و خلوص ساختاری، جایگاه خود را در صنایع “های-تک” تثبیت کرده است. ما در این بخش بررسی می‌کنیم که چگونه دقت نانومتری این روش، منجر به تولید داروها و مواد مهندسی با عملکرد برتر شده است.

در داروسازی مدرن، هدف ما تنها خوراندن دارو به بیمار نیست؛ بلکه می‌خواهیم دارو دقیقاً در بافت بیمار (مثل تومور) آزاد شود. برای این کار، ما نیاز به حامل‌های پلیمری داریم که نسبت به تغییرات محیطی (مانند pH یا دما) حساس باشند. پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم ابزار اصلی برای سنتز این پلیمرهای هوشمند است.

با استفاده از این روش، ما کوپلیمرهای بلاک آمفوفیل (دارای بخش‌های آب‌دوست و آب‌گریز) می‌سازیم که در محیط بدن به صورت خودکار تشکیل «میسل» (Micelle) می‌دهند. دارو در هسته آب‌گریز این میسل‌ها کپسوله می‌شود. ویژگی حیاتی پلیمریزاسیون انتقال اتم در اینجا، تولید زنجیرهایی با طول کاملاً یکسان (تک‌توزیع) است. این یکنواختی باعث می‌شود تمام میسل‌ها اندازه برابری داشته باشند و نرخ رهایش دارو در بدن کاملاً قابل پیش‌بینی و کنترل‌شده باشد، امری که با پلیمریزاسیون معمولی غیرممکن است.

افزایش طول عمر قطعات و کاهش هزینه‌های تعمیر و نگهداری، محرک اصلی توسعه مواد «خودترمیم‌شونده» (Self-healing) است. در یکی از استراتژی‌های پیشرفته، ما کپسول‌های حاوی ماده ترمیم‌کننده را درون ماتریس پلیمری پخش می‌کنیم. چالش مهندسی در اینجا، سازگاری سطح کپسول با ماتریس است تا کپسول‌ها به صورت یکنواخت پخش شوند و تضعیف‌کننده نباشند.

ما با استفاده از تکنیک پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم با شروع سطحی (SI-ATRP)، سطح خارجی این میکروکپسول‌ها را با زنجیرهای پلیمری مشابه با ماتریس اصلی پیوند می‌زنیم. این اصلاح سطح باعث می‌شود کپسول‌ها جزئی از ساختار یکپارچه قطعه شوند. هنگامی که ترک ایجاد می‌شود، کپسول می‌شکند و عامل ترمیم‌کننده آزاد می‌شود. دقت بالای پلیمریزاسیون انتقال اتم در کنترل ضخامت لایه پیوندی، چسبندگی بین‌فازی را به حداکثر می‌رساند.

یکی از مشکلات دائمی در تصفیه آب، پدیده «گرفتگی زیستی» (Biofouling) غشاهاست که ناشی از چسبیدن باکتری‌ها و پروتئین‌ها به سطح فیلتر است. راه‌حل شیمیایی ما، ایجاد سطحی است که پروتئین‌ها نتوانند به آن بچسبند.

برای این منظور، ما از پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم برای رشد دادن «برس‌های پلیمری» آب‌دوست (مانند پلی‌اتیلن گلیکول متاکریلات) روی سطح غشا استفاده می‌کنیم. این زنجیرهای پلیمری که با تراکم بالا و به صورت عمودی روی غشا قرار گرفته‌اند، لایه‌ای از آب را به شدت جذب می‌کنند. این لایه هیدراته مانند یک سپر عمل کرده و مانع تماس آلاینده‌ها با سطح اصلی غشا می‌شود. کنترل دقیق تراکم و طول این برس‌ها توسط فرآیند پلیمریزاسیون انتقال اتم، کلید دستیابی به غشایی با نفوذپذیری بالا و خاصیت ضدگرفتگی طولانی‌مدت است.

حتی با دقیق‌ترین طراحی‌های تئوری، اجرای عملی واکنش‌های پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم در آزمایشگاه می‌تواند با شکست مواجه شود. حساسیت بالای کاتالیزورهای فعال به محیط و پیچیدگی تعادل‌های شیمیایی، باعث می‌شود که کوچکترین انحراف در شرایط، منجر به توقف واکنش یا تولید پلیمری با توزیع وزن مولکولی پهن شود. در این بخش، چک‌لیستی فنی برای عیب‌یابی و رفع موانع اجرایی ارائه می‌دهیم.

شایع‌ترین مشکلی که پژوهشگران با آن روبرو می‌شوند، عدم شروع واکنش یا پیشرفت بسیار کند آن است. در سیستم پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم، متهم ردیف اول همیشه «اکسیژن» است. اگر سیستم به درستی گاززدایی نشده باشد، اکسیژن موجود به سرعت با تمام $Cu^I$ واکنش داده و آن را به $Cu^{II}$ اکسید می‌کند. از آنجا که $Cu^{II}$ غیرفعال‌کننده است، غلظت بالای آن تعادل را کاملاً به سمت گونه‌های خفته می‌برد و واکنش هرگز آغاز نمی‌شود (Dead reaction).

دلیل دوم، عدم تشکیل کمپلکس صحیح است. اگر نسبت لیگاند به فلز کمتر از حد استوکیومتری باشد یا حلال انتخابی نتواند کمپلکس را حل کند، کاتالیزور فعال در دسترس نخواهد بود. همچنین، پایین بودن دمای واکنش در پلیمریزاسیون انتقال اتم می‌تواند ثابت سرعت انتشار ($k_p$) را به قدری کاهش دهد که واکنش عملاً متوقف به نظر برسد. افزایش دما یا تغییر حلال به گزینه‌های قطبی‌تر، راهکار افزایش سرعت است.

اگر مشاهده کردید که واکنش شروع شده اما توزیع وزن مولکولی (PDI) زیاد است یا نمودار سینتیکی از حالت خطی خارج شده، احتمالاً نرخ واکنش‌های اختتام (Termination) بالاست. این مشکل زمانی رخ می‌دهد که غلظت رادیکال‌های فعال در محیط پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم بیش از حد مجاز باشد.

علت اصلی این پدیده، کمبود گونه غیرفعال‌کننده ($Cu^{II}X$) در ابتدای واکنش است. طبق «اثر رادیکال پایدار» (Persistent Radical Effect)، در لحظات اولیه باید مقداری اختتام رخ دهد تا $Cu^{II}$ کافی تولید شود و کنترل واکنش را در دست بگیرد. اگر این مرحله تعادلی به درستی طی نشود، واکنش از کنترل خارج می‌گردد. راهکار مهندسی، افزودن مقدار کمی (مثلاً ۵ تا ۱۰ درصد مولی نسبت به کاتالیزور) از نمک $Cu^{II}X_2$ در ابتدای واکنش به مخلوط پلیمریزاسیون انتقال اتم است تا کنترل از همان ثانیه اول برقرار شود.

کیفیت مواد اولیه در پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم تأثیری فراتر از روش‌های معمولی دارد. مونومرهای تجاری معمولاً حاوی بازدارنده‌های فنولی (مانند MEHQ) هستند. اگر این بازدارنده‌ها قبل از واکنش (با عبور از ستون آلومینا) حذف نشوند، با رادیکال‌های اولیه واکنش داده و دوره القای طولانی ایجاد می‌کنند.

همچنین، خلوص لیگاند بسیار حیاتی است. برخی لیگاندها (به‌ویژه آمین‌ها) ممکن است در اثر ماندن در مجاورت هوا اکسید شده یا رطوبت جذب کنند. وجود رطوبت یا ناخالصی‌های اسیدی می‌تواند با لیگاند واکنش داده و پایداری کمپلکس مس را به هم بزند. در فرآیند پلیمریزاسیون انتقال اتم، ناپایداری کاتالیزور منجر به از دست رفتن کنترل روی وزن مولکولی می‌شود. بنابراین، استفاده از لیگاندهای تازه تقطیر شده یا تبلور مجدد یافته و حلال‌های خشک، شرط لازم برای دستیابی به PDI زیر ۱.۱ است.

https://omidomranco.com/2Xfc9u
کپی آدرس